
من ذهنی یا ایگو دشمن من و توست ؛ همیشه حق با منِ درونی نیست!
من ذهنی یا ایگو میتونه دشمن من یا تو باشه؟! تو این آموزش توسعه فردی از رشد کسب و کار میخوام این موضوع رو برات بیشتر باز کنم.
منظور از ایگو اون بخشی از هویتمون هست که بهش “خود یا “نفس” هم میگیم. رایان هالیدی، نویسنده کتاب “ایگو دشمن است”، ایگو رو انقدر تهدید بزرگی برای موفقیت بلند مدتش حساب میکنه که روی بازوش این جمله رو تتو کرده که “ایگو دشمن است” !!!
چرا باید اینقدر بد باشه؟ رایان هالیدی ایگو رو اینطوری تعریف میکنه :
باور ناسالم به مهم بودن خودمون
ایگو “علاقه و دغدغهی خویش داشتن” رو تبدیل میکنه به وسواس در مورد خودمون و اعتماد به نفس رو تبدیل میکنه به یه نوع تکبر، به ایگو، “بیماری خویشتن” هم گفته شده. اما ایگو چجوری مانع دستیابی به اهداف دراز مدتمون میشه؟
از ۳ طریق میتونه این اتفاق بیوفته :
فهرست مطالب
من ذهنی یا ایگو هنگام اشتیاق داشتن برای انجام کاری
ایگو همش دنبال تایید افراد اطرافمون میگرده و همش میپرسه اونا در مورد من چی فکر میکنن؟ اون ترجیح میده در مورد کاری که میخواد انجام بده بیشتر حرف بزنه تا واقعا عمل کنه.
داستان نویسنده ای گفته شده که وقتی میخواسته کتاب جدیدشو بنویسه، بیشتر وقتش رو صرف نوشتن در مورد کتاب جدیدش توی شبکه های اجتماعی کرده و نظر دنبال کننده هاش رو در شبکه های اجتماعی بیشتر از انجام خود کار براش مهم بوده و در نتیجه پیشرفت زیادی در نوشتن خود کتاب تا وقتی که متوجه این مساله شده نداشته.
من ذهنی یا ایگو وقتی که پیشرفت قابل توجهی به دست میاریم
وقتی که موفقیتی به دست میاریم، ایگوی ما تمایل داره که بیش از حد به خودش مغرور بشه و فکر کنه از این به بعد دست به هر کاری بزنه موفقیت به همراه داره، به جای اینکه به چگونگی حاصل شدن این موفقیت فکر کنه. این نگرش میتونه منجر به شکست های بزرگ بعد از یه پیروزی بزرگتر باشه.
وقتی که شکست میخوریم:
در این مواقع ایگو تمام تلاشش رو برای حفظ وجهه و طفره رفتن از قبول مسئولیت انجام میده و در نتیجه به مسیری که ما رو به اونجا رسونده توجهی نمیکنیم و اینطوری کار رو خرابتر میکنیم. در تمام این سه حالت، ایگو شما رو از تمرکز روی کار واقعی و مفید منحرف میکنه.
سوالی که مطرح میشه :
اگه “ایگو دشمن است” برای دفاع در برابرش چکار میتونیم بکنیم؟
یکی از راه ها استفاده از روش “مثبت، منفی و مساوی” هست. “فرنک شمروک” این راه حل رو اینطوری بیان میکنه:
- هر مبارزی برای عالی بودن، نیاز به کسی بهتر از خودش داره تا بتونه ازش بیاموزه
- کسی پایین تر که بتونه بهش آموزش بده
- و کسی هم تراز که بتونه خودش رو در مقابلش به چالش بکشه
برای اولین نوع بروز ایگو که وقتی مشتاق انجام کار بزرگی هستی بروز میکنه، نیاز به یه فرد “مساوی” داریم تا از مسیرمون دفاع کنیم. “مساوی” فردی با انگیزه در اطرافمون یا رقیبمونه (رقابت دوستانه) که سطح مهارت هاش در حد ماست. “مساوی” مدام توانایی های ما رو چالش میکنه و مجبورمون میکنه که رشد کنیم تا مساوی بمونیم. وقتی که “مساوی” رو داشته باشیم، وقت نداریم به نظر مردم فکر کنیم چون میترسیم که عقب بیوفتیم.
برای فرم دیگه ای از ایگو که در زمان موفقیت و کامیابی بروز میکنه، ما نیاز به یه “مثبت” داریم. وقتی ایگو شروع میکنه که در مورد عظمت و بزرگی ما داستان سرایی کنه، نیاز به مقداری تواضع و فروتنی داریم تا بتونیم برگردیم و باز روی اهداف نهاییمون تمرکز کنیم و زمان و منابعمون رو هدر ندیم.
“مثبت” کسی یا چیزیه که یادمون بیاره که همیشه افرادی و چیزهایی بهتر و بزرگتر از ما هستن. اون میتونه یه الگو باشه که بسیار بسیار بیشتر از ما به دست آورده. یه روش دیگه رفتن به طبیعیت و دیدن عظمت کوه ها یا اقیانوس هاست که یادمون بیاره که چقدر کوچیک هستیم.
مقابله با سومین شکل ایگو
برای مقابله با سومین شکل ایگو که در زمان شکست بروز میکنه نیاز به یه “منفی” داریم. “منفی” کسیه که نیاز داره اونچه که آموختیم رو بهش آموزش بدیم. داشتن “منفی” باعث میشه که به شکست هامون به طور عینی (آبجکتیو) نگاه کنیم و تجربیاتی که در اون مسیر به دست آوردیم رو جمع آوری کنیم.
وقتی که مسئولیت آموزش به دیگران رو داشته باشی، وقت کمتری برای غر زدن داری و باید بیشتر به راه های بهبود فکر کنی. برای پیدا کردن “منفی” میتونی با آموزش دادن به کسی کم سن تر از خودت شروع کنی. یا در مورد تجربیاتی که کسب کردی کتابی/ دفترچه ای برای فرزندانت بنویسی ؛ یا توی بلاگ شخصیت شروع به نوشتن کنی.
توی کتاب ” خلق یا نفرت ” یه جمله ی خیلی زیبا هست که میگه : افراد موفق منتظر تایید دیگران نمیمونن.. افراد موفق دست به کاری میزنن… تو برای رسیدن به موفقیت چکار کردی؟ برام کامنت کن.