
ایده برای راه اندازی استارتاپ ؛ از مشکلات شخصی خود نگذرید
ایده برای راه اندازی استارتاپ چطور به ذهن ما بخورد؟ فکر می کنید برای راه اندازی استارتاپ نیاز به ایده ناب و خیلی جسورانه دارید ؟ اگر بگویم که مشکلات شخصی روزانه شما هم میتواند یک فرصت برای راه اندازی استارتاپ باشد، چه می گویید؟ در ادامه با آی تی من همراه باشید.
همه استارتاپ ها با یک ایده ناب ایجاد نشده اند. اکثر آنها کپی و حتی نمونه مشابه دیگر استارتاپ ها بوده اند. اما مهم ترین اصل در ایده پردازی و یافتن ایده برای راه اندازی یک استارتاپ، توجه به کوچکترین بهانه ها درزندگی شخصی است. اصولا ایدهی راهاندازی استارتاپ ها ممکن است از یک جرقه کوچک باشد. در زیر به مهم ترین جرقه هایی که می تواند منجر به یک استارتاپ شود اشاره می کنیم :
- موضوع یا مشکلی که در زندگی رخ می دهد
- روندی که درحال گسترش است
- شکافی که دریک بازار خاص رخ می دهد
- علاقه کمک به دیگران اما به شیوه ای خاص و خلاقانه
- داشتن مهارت یا تخصصی ویژه
اگر با مفهوم استارتاپ هنوز آشنایی ندارید ، توصیه میکنم مطلبی که در این رابطه نوشته ام را بخوانید:
دسترسی سریع
ایده برای راه اندازی استارتاپ
فکر می کنید کدام یک از آیتم های بالا می تواند منجر به استارتاپ و درنهایت شرکت آینده شما باشد؟ اکثر کارآفرینان به این نکته اشاره کرده اند که وجود یک مشکل درزندگی شخصی می تواند مهم ترین عامل راه اندازی یک استارتاپ باشد. انتخاب هریک از موارد بالا می تواند تولد یک کسب و کار را رقم بزند اما من پیشنهاد میکنم آیتمی را انتخاب کنید که مشکل را آسان کند.
شاید بپرسید چرا؟ جواب آن را دریک جمله به شما می گویم:
چون راهاندازی یک شرکت نیازمند گذراندن ساعات طولانی و تمرکز بیاندازه است. هر دوی این موارد در صورتیکه هدفی در پی آن داشته باشید، بسیار سادهتر میشوند.
دلایل دیگری هم برای به کارگیری چالش های شخصی در راه اندازی استارتاپ وجود دارد که احتمال دارد دیگران نیز بدون آگاهی داشتن، مشکلاتی مشابه شما را تجربه کنند. پس باید بدانید که این اشخاص، قطعا مشتریان شما خواهند بود.
سارا بلیکلی، طراح لباسهای برند Spanx که ارزشی بالای یک میلیارد دلار دارد، در رابطه با ایده های استارتاپی میگوید :
من تمام پولی را که بهسختی بهدست آورده بودم روی یک جفت شلوار کرمی سرمایهگذاری کردم. یک روز بهطور ناگهانی تصمیم گرفتم که قسمتی از جوراب شلواری را ببرم؛ بعد آنرا در زیر شلوار سفیدم بپوشم و به مهمانی بروم. ظاهر فوقالعادهای پیدا کرده بودم. عالی بود، هیچ خطی از شلوار روی لباسم مشخص نبود. لاغرتر و کشیدهتر بهنظر میرسیدم. با خودم فکر میکردم که همهی زنان باید چنین لباسی داشته باشند.
شاید با خودتان فکر کنید موضوعی که ذهن مرا درگیر کرده ، تنها یک درگیری ساده باشد و به سادگی از کنار آن عبورکنید اما با نهایت تاسف باید بگویم که ممکن است شخصی دیگر روی همین ایده درحال کارکردن برای پیاده سازی باشد. درست خواندید! باید بگویم تقریبا همه ایده ها به همین شکل هستند. اما نکته ای که عامل موفقیت شما را رقم می زند، نحوهی پیادهسازی، بهکارگیری مفهوم جدید خود و اجرای آن است.
شبکههای اجتماعی در شرکتهایی مانند SixDegrees، Friendster و Myspace بیش از یک دهه قدمت دارند. ایدهی فیسبوک، بهتنهایی باعث موفقیت آن نشده است بلکه تلاش مستمر روی نحوهی کسب توجه مشتریان و پیشی گرفتن در رقابتها موجب موفقیت امروزهی آن شده است.
اریک پالی، شریک مدیریتی صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر Founder Collective میگوید:
هر شرکت باید از نقطهای شروع کند. من به کارآفرینان توصیه میکنم که بیش از ایدههای ابتدایی خود روی مشکلاتی تمرکز کنند که درصدد حل آنها هستند. موسسان با تفکر عمیق روی فرضیههای اصلی، در مورد تخصص اصلی خود آموخته، انطباق داده، دیوارها را خراب کرده، دوباره انطباق پیدا کرده و در نهایت آنرا شکل میدهند؛ آنها دستیابی به این تخصص را در ابتدای کار هرگز در نظر نداشتند. در واقع، در اکثر اوقات ایدهی اصلی با گذشت زمان خندهدار یا حداقل بسیار سادهانگارانه نسبت به مدت زمانی بهنظر میرسد که یک استارتاپ برای موفقیت نیاز به گذراندن دارد.
استارتاپی که قصد راه اندازی آن را دارید، شرکت پنج ساله یا ده ساله نیست. این را باید بدانید که استارتاپها و کسب و کارها به شیوهی منحصر بهفرد خود به حیات و رشدشان ادامه میدهند؛ که این اتفاق می تواند بهدلیل پیشرفتهایی است که به صورت تکنولوژیکی و طبق تغییر سلیقهی مشتریان است، رخ میدهد.
کارآفرینان موفق همیشه با جریان و روند طبیعی بازار پیش می روند. آنها پس از راه اندازی شرکت خودشان حتما سوال های زیر را از خود می پرسند و آنها را حل می کنند :
- وضع فروش محصول مان چگونه است ؟
- آیا فروش آن به آسانی اتفاق می افتد یا به سختی ؟
- ارزشی که این محصول ایجاد می کند چیست ؟
- چقدر می توان برایمان درآمد زا باشد؟
تصمیم گیری برای ایده ی یک کسب وکار عالی با توجه به مواردی که در بالا گفتم کمی سخت و البته طاقت فرسا به نظر می رسد؛ خصوصا اینکه بدانید استارتاپ یا همان کسب وکار نوپای شما همیشه نیاز به تغییر و تلاش مستمر دارد.
بینش، می تواند قدرتمندترین و البته خاصترین دارایی برای هر شرکت باشد. بینش شما ، قلب هر کاری است که برای شرکتتان انجام میدهید؛ حتی اگر این مورد را به معنای تنظیم یا تکرار نقشهی راه محصول برای اطمینان از به مقصد رسیدن بدانیم.
جایگاه تان را پیدا کنید ، سریع شروع کنید
رایان رابینسون که یک کارآفرین و نویسنده است و به مردم یاد می دهد که چگونه خود اشتغالی کنند می گوید :
بهترین ایدههای راه اندازی کسب و کار از چیزهاییست که شما به آنها علاقه دارید.
اگر موضوعات مورد علاقه خودتان را پیدا نکرده اید و یا توجیه کافی برای راه اندازی کسب وکار ندارید ، سوالات زیر را از خودتان بپرسید و سعی کنید که به آنها جوابی منطقی و درست بدهید :
- سرگرمی های روزمره من چیست؟
- مهم ترین سهم روز من به چه چیزی اختصاص دارد؟
- اگر قرار باشد یک مقاله ۱۰۰۰ کلمه ای بنویسم ، چه می نویسم؟
- از انجام چه کاری لذت می برم؟
- احساس افتخارم با دستیابی به چه چیزی محقق می شود؟
- آیا هنوز جنبه یا ویژگی خاصی در کسب وکار فعلی ام وجود دارد که علاقه به انجام آن دارم ؟
- چه رویا و خیال پردازی هایی از کودکی برایم جذاب بوده است؟
- اگر قرار باشد دیگران مرا با یک ویژگی به یاد بیاورند، آن چه ویژگی است؟
هنگامیکه توانستید به سوالات بالا جواب قاطع و درست بدهید ، می توان گفت که موقع راه اندازی کسب وکار شما فرا رسیده است. به نظر شما چه راه های دیگری برای راه اندازی استارتاپ و یافتن ایده های استارتاپی وجود دارد ؟ آیا یافتن ایده سخت است ؟ نظرات و پیشنهادات خود را با آی تی من درمیان بگذارید.