پایتخت ۵ ؛ از خوشگذرانی ناتمام درترکیه تا دل داعش
پایتخت ۵ متفاوت تر از مجموعه های قبلی بود اما معمولی شروع شد. همه چیز طبق معمول از علی آباد آن روستای دوست داشتنی آغاز شد. درادامه همراه با آی تی من باشید.
چند قسمت اول به خوبی شروع شد و همه چیز امن و امان بود تا جاییکه فکرسفرترکیه و خودشگذارانی به سرکلم بروکلی ها و رحمان خورد. وازقضا نقی هم خیلی معمولی ازآنها درخواست همراهی و آمدن کرد. جو فیلم و داستان تا سفر ترکیه و رسیدن به خاک ترکیه آرام و قرار خاصی داشت.
اما مشکلات بادزدیدن پول های ارسطو تازه شروع شد. ازاتفاقات ترکیه و جزئیات که بگذریم، تجربه بالن سواری این خانواده دوست داشتنی جای تامل و تفکر برانگیز داستان بود. از مست شدن ارکان و دسترس خارج شدن بالن که بگذریم، به جای اصلی فیلم یعنی گرفتارشدن پایتختی ها میرسیم.
سناریوی فیلم به قدری زیرکانه و زیبا کارشده بود که مخاطبان سریال فکر می کردند سقوط بالن درخاک ترکیه اتفاق افتاده و بابیابان گردی یک روزه باز به ترکیه باز می گردندو ادامه ماجرا… شاید به داوری بین المللی نقی معمولی هم می رسیدیم اما حکمت چیز دیگری را رقم زد.
بارسیدن به منظقه تحت تصرف داعش، معادلات ذهنی مخاطب کمی به هم ریخت یا بهتر بگویم به طور کلی بهم ریخت! و شاید باید اعلام الیزابت که درخاک سوریه هستند، ترس ودلهره های مخاطبان بیشتر شد.خلاصه بگویم برنامه پایتخت۵ با برنامه ریزی دقیق، دریمان درست و با قسمت بندی مناسب توانست اصل موضوع را به تصویر بکشاند.
چیزهایی که شاید به چشم خود ندیده بودیم و با این برنامه گوشه ای از آن به تصویر کشیده شد. اگر مقاومت مدافعان حرم نبود، ماهم نبودیم! آره نبودیم! ما مدیون مدافعان حرم هستیم، زیر اگر آنها نبودند رنگ و بوی روز و شب ما، باروت و صدای تفنگ بود و شاید آرامشی که الان داریم و به راحتی این مطلب را می خوانیم هیچ وقت لمس نمیکردیم!
لقب قهرمان ، مدالی نمادین و هرچند کوچک برای توصیف رشادت های مدافعان حرم یا مدافعان قهرمان است. و چقدر زیبا ” امیر تتلو ” در آهنگ ” قهرمان” آنها را به تصویر می کشد :
قهرمان اون کسیه که خراب نمیکنه آباد میکنه
اسیر نمیکنه آزاد میکنه ، درد نمیشه درمون میشه
زخم نمیشه مرهَم میشه
قهرمان یعنی مهدی باقری ، یعنی همت و باکری
یعنی عباس بابایی
یعنی شهدای گمنامی که حتی اسمشون هم نمی دونیم
قهرمان یعنی کیانوش رستمی کهکه زیرِ وزنه به اون سنگینی
داد میزنه یا علی
قهرمان یعنی عشق یعنی قدرت یعنی ایمان
قهرمان یعنی حاج قاسم خودمون سلیمانی
قهرمان یعنی غیرت ترک و لر و تهرانی
یعنی شیراز و اصفهان و کرمانی
یعنی ایرانی و ایرانی
قهرمان اون دختریه که دست فروشی میکنه ولی تن فروشی نه
اون فقیریه که کیفِ پُر پیدا میکنه ولی دنبال صاحبش میگرده
قهرمان اونیه که از قدرتش سو استفاده نمیکنه ولی دست ضعیفا رو میگیره
قهرمان یعنی مدافع حرم
نظر شما درباره پایتخت ۵ چیست؟