شکایت و انتقام گرفتن در تیم ها… چرا و چگونه یه تیم یا شرکت از بین میره؟!
شکایت و انتقام گرفتن همیشه بد بوده و خواهد بود… شاید بخوایم که انتقام بگیریم، شاید هم بخوایم که فرصت دوباره ای بدیم که همه و همه به خود ما برمیگرده.
ریشه ی واژه های شکایت و امکان گیج کننده هستن، شکایت (grievance) از ریشهی اندوهگین شدن(grieving) نیست و بیانگر نوعی مقابله به مثل هستش.
امکان (possibility) به این معنی نیست که همه چیز، ممکن (possible) باشه، بلکه این واژه برروی عوارض جانبی ناشی از اقدام کردن(acting) که به احتمالات و امکانات جدیدی منجر میشه، تمرکز داره.
نگاهِ شکایت، رو به عقبه و نگاهِ امکان، رو به جلو
- سازمان ها و روابطی که روی شکایت تمرکز دارن، به چیزهاییکه با همدیگه به اشتراک گذاشتن، به رقابت، حفظ و ادامهی «همین مقدار کافیه»، اهمیت خیلی زیادی میدن
- سازمان هاییکه روی امکان تمرکز دارن به هرچه بزرگتر بودن، به نوآوری و به هرچیزی که بعد از اون رخ میده، اهمیت خیلی بیشتری میدن
- شما میتونین یه رابطه یا یه شغل رو بر مبنای شکایت یا بر مبنای امکان بسازین
- شما میتونین سیستم قضاوت یا تنبیه، راه بندازین
- امکان، امکانات بیشتری میاره و فرصتها رو چند برابر میکنه
- و متاسفانه شکایت، به شکایات بیشتر منجر میشه مثل ریختن بنزین روی آتیش!
چالش اینجاست که وقتی مطمئن از حق شکایت کردن هستیم، یه رویکرد موثر از امکان رو در پیش میگیریم…
پس پیش به سوی: بهتر شدن…
توی مطلب پشتکار و تلاش یا باور درست؟ درباره این موضوع بیشتر صحبت کردم که میتونی دربارش بخونی و نظرتو بهم بگی.
به نظر خودت، چقدر روی امکان یا همون شدن تمرکز داری؟ آیا تیمت هم روی همین رویه دارن میرن جلو یا دنبال شکایت و انتقام گرفتن هستن؟ نظرتو برام کامنت کن.