وجود استارتاپ ها در هرجامعه ای برای رشدو برطرف کردن مشکلات مردم آن جامعه بسیار مفید هستند. مفاهیم استارتاپ ناب، چندسالیست که جایگاه خوبی درمیان کسب وکارهای نوپا پیدا کرده است. اما اجرای این متدهم میتواند با نکات منفی همراه باشد. در این مقاله به معایب استارتاپ ناب می پردازم. در ادامه همراه با آی تی من ، جلال ترابی باشید.
کتاب استارتاپ ناب (The Lean Startup) نوشتهی اریک ریس که در ایران بانام نوپای ناب هم شناخته می شود، انقلاب بزرگی درمفاهیم و پیاده سازی استارتاپ درسراسر جهان ایجاد کرده که به جرات میتوان گفت یکی از بهترین دستاورد ها تاکنون بوده است.
مفاهیم گفتهشده در این کتاب توسط بازیگران مختلف دنیای کسبوکار از سرمایهگذاران تا شرکتهای فهرست فورچن ۵۰۰ و حتی دولتهای مختلف نیز بهکار گرفته شدهاند.
از مفاهیم مهم در استارتاپ ناب، نحوه ساختن یک کمینه محصول یا MVP است. بعد از ساخت MVP، کارآفرین باید آن را به مشتریان احتمالی خود عرضه کند و چرخه بازخورد از مشتریان را پیاده کند که ایدهی این فرآیند، کاهش حداکثری ریسک در فرآیند تولید محصول است.
فهرست مطالب
نکات منفی یا معایب استارتاپ ناب
اما همین پیادهسازی ایده و آزمایش زودهنگام بازار، نکات منفی را نیز به همراه خود دارد که میتواند از معایب استارتاپ ناب باشد. نکات منفی یا همان معایب استارتاپ ناب توسط آندیا کانتیجیانی درمقاله ای با عنوان (Experimentation, Learning and Appropriability in Early-Stage Ventures) مطرح شدهاند. به عقیده او، عرضه اولیه محصول میتواند شرکت ها را درمعرض کپی شدن قرار بدهد.
کانتیجیانی در مصاحبهای در مورد مقالهی خود و موضوع آن، علاقهی همیشگی به نوآوری را مثال زده است. او این موضوع را برای تز پایان نامه خود انتخاب کرده تا موضوعی تاثیرگذار را بررسی کند و افراد حاضر در اکوسیستم کسبوکار از آن استفاده کنند.
کانتیجیانی دراین باره با افراد زیادی صحبت کرده است که یکی از محلهای مصاحبهی او، اکوسیستم فیلادلفیا بوده است. او تلاش افراد این اکوسیستم را برای تبدیل شدن به استارتاپ ناب میداند.
اوبه مفاهیمی همچون آزمایش اولیه، نمونهی اولیه یا MVP و چرخش و پیوت برخورد کرد که عمده مسائل مطرح شده بود.
آندیا قبل از نوشتن این مقاله با مفاهیم اولیه استارتاپ ناب آشنایی داشته اما باور نمیکرده که تا حد زیادی اکوسیستم درگیر چنین مفاهیمی باشد و درواقع او در تحقیقات خود از نزدیک با انقلاب ایجادشده توسط این مفاهیم روبرو شد.
او در تحقیقاتش متوجه برنامهای دولتی در آمریکا با نام I-Corps شد که شرکتها را پیش از سرمایهگذاری دولتی به پیادهسازی مفاهیم استارتاپ ناب تشویق میکرد.
نتیجهی اولیه از این تحقیقات آن بود که کلمات کلیدی کتاب نوپای ناب، بهنوعی به زبان اکوسیستم در بخشهای مختلف تبدیل شده است.
این زبان نه تنها در استارتاپها بلکه در انواع دیگر کسبوکارها نیز نفوذ کرده است. در نهایت آندیا به این نتیجه رسید که بررسی موفقیت یا چالشهای این مفاهیم، موضوعی قابل توجه برای پرداختن و بررسی آماری است.
چه مفهومی از نوپای ناب باید انتظار برود؟
لین استارتاپ یا نوپای ناب درواقع یک روش درست برای مدیریت منابع کسب وکار است. این روش نهتنها در کسب وکارهای نوپا بلکه در شرکتهای بزرگ و پیشرو نیز دیده میشود.
شرکتهایی همچون سازمانهای غیرانتفاعی و دولتهای درگیر با نوآوری نیز هدف این مفاهیم هستند.
مفهوم اصلی نوپای ناب، بررسی و آزمایش ایده پیش از ورود به بازار است!
مفهوم اصلی نوپای ناب اینست که قبل از ورود کامل کسب وکار به بازار و پیش از اجرای نهایی، محصول خود را در مراحل اولیه آزمایش کنید. درواقع در سریعترین زمان، بازخورد بازار را اندازهگیری کنیم.
نوپای ناب برای اجرای این مفهوم، چند ابزار را معرفی میکند. مواردی همچون محصول اولیهی قابل اعتماد و پیووت کردن (تغییر مسیر) پس از دریافت بازخورد کاربر، از ابزارهای این کتاب هستند.
ابزارهای گفتهشده، دو نوآوری بزرگ کتاب نوپای ناب هستند. در واقع این کتاب کمک میکند که شرکتها بیش از پیش فعالیت نوآورانه داشته باشند.
این مفاهیم و ابزارهای همگی نتیجهی تحقیقات و فعالیتهای اریک رایز و استیو بلانک در۱۰ تا ۱۵ سال اخیر هستند. اریک بهتازگی از کتاب جدید خود با نام راه استارتاپ (The Startup Way) رونمایی کرده است. او در این کتاب، نوآوری ناب در دیگر مدلهای شرکتی را بررسی کرده است.
آندیا با درک مفاهیم اولیهی نوپای ناب و تاثیر آن تاکنون روی اکوسیستم استارتاپی، در تحقیقات خود تلاش کرده است تا نتایج پیادهسازی این مفاهیم را بهکمک دادههای آماری بررسی کند.
او باوجود باور به تاثیرگذار بودن این مفاهیم در دنیای کسبوکار، تلاش کرده تا شرایط مرزی را برای پیشبینی نتیجهبخش بودن آنها در عمل بررسی کند.
بهرهبرداری درست از ارزش استارتاپ
پیادهسازی مفاهیم نوپای ناب در برخی موقعیتها مفید و در برخی دیگر بازدهی لازم را ندارند. در واقع در موقعیتهای حالت دوم باید استراتژیهای دیگری نیز بهکار گرفته شود تا بتوان مفاهیم نوپای ناب را اجرا کرد.
همین موارد، شرایط مرزی را ایجاد میکنند که هدف اصلی این تحقیق، بررسی و شناسایی آنها بوده است.
یکی از اولین مفاهیمی که در این تحقیق به آنها پرداخته شده، مفهومی آکادمیک در دنیای کسبوکار به نام بهرهبرداری (Appropriablity) است.
در این تحقیق، تغییرات قابل توجهی در مفاهیم مالکیت معنوی در آمریکا مشاهده شده؛ این تغییرات، بهخاطر یک رای دادگاه عالی آمریکا در سال ۲۰۱۴ ایجاد شده که در آن، شرکت نرمافزای آلیس کورپ شرکت داشته است.
در واقع شرکت آلیس با این اقدام ثبت پتنت را به بخشی اصلی از صنعت نرمافزار و خصوصا نرمافزارهای تجاری تبدیل کرد.
چقدر استراتژی شما مناسب برای دفاع از ایده است؟
تغییر گفتهشده در بالا، بهخاطر انقلابی که در مفهوم پتنت در دنیای نرمافزار ایجاد کرد، قابل توجه است. اما این تغییر همهی شرکتهای نرمافزاری را تحت تاثیر قرار نداد.
درواقع این تغییر، همان مفهوم بهرهبرداری را برای برخی از این شرکتها تغییر داد. در نهایت مطالعهی این شرکتهای باعث شد تا مفهوم مناسب بودن بهتر در این تحقیق لحاظ شود.
مفهوم بهرهبرداری که یکی از بنیادیترین مفاهیم در بحث نوآوری است، توسط دیوید تیس از اساتید مشهور یو.سی برکلی تشریح شده است. این مفهوم بهمعنای ظرفیتهای یک شرکت در کسب ارزش از یک نوآوری است.
بهعنوان مثال اگر شما شرکتی هستید که یک نوآوری را عرضه میکنید، ارزش حاصل از این نوآوری میتواند به شما یا شرکتهای دیگر حاضر در اکوسیستم برسد.
اینکه ارزش و سود به کدام بخش برسد، به استراتژی شما و ساختار اکوسیستم مرتبط است. در واقع این مفهوم نشان میدهد که چه مقدار از این ارزش را برای خود کسب خواهید کرد.
کپی رایت
با درک مفهوم بهرهبرداری به این نتیجه میرسیم که میتوان از آن بهعنوان یک شرایط مرزی برای بررسی مفید بودن یا نبودن مفاهیم ناب استفاده کرد.
فرضیهی اصلی این است که وقتی شما توانایی بالایی در بهرهبرداری از نوآوری ندارید، با آزمایش کردن اطلاعاتی در مورد محصول خود عرضه میکنید که آسیبپذیری شما آن را افزایش میدهد.
کپی شدن یا الهامبخشی ایده و محصول اولیه، مواردی هستند که باعث افزایش آسیبپذیری یک ایده یا استارتاپ نوپا میشوند. درواقع این فرآیندها ظرفیت بهرهبرداری شما را کاهش میدهند.
اگر استراتژی دفاعی برای کسب ارزش از ایدهی خود را نداشته باشید، آزمایش کردن و عرضهی محصول اولیه، ظرفیتهای شما را بیش از پیش کاهش میدهد.
مالکیت معنوی = تهدیدی برای عرضه اولیه محصول
در اینجا، مفهوم مالکیت معنوی مطرح میشود که برخی کارشناسان، آن را بهعنوان ظرفیتی برای افزایش بهرهمندی مثال میزنند.
دو نوع مالکیت معنوی در کسبوکار وجود دارد. نوع رسمی که بهصورت ابزارهای فانونی مانند پتنت، نام تجاری، کپیرایت و غیره شناخته میشود.
نوع دیگر، مالکیت معنوی غیر رسمی است که بهصورت حرکتهای استراتژیک برای حفظ ایده و نوآوری تشریح داده میشود.
معایب استارتاپ ناب و یک نتیجه کاربردی برای استارتاپها!
آندیا در این تحقیقات، دادههای فرآیند توسعهی محصول را در ۱۲۰۰ استارتاپ نرمافزاری بررسی کرد. او برای جمعآوری این دادههای از اطلاعات عمومی آنلاین در رسانههای فناوری و شبکههای اجتماعی استفاده کرده است.
او شرکتها را از لحاظ زمان ارائهی محصول آزمایشی و سپس زمان ارائهی نهایی و ورود به بازار بررسی کرده است. او در بررسیهای خود، قانون گفتهشده در بالا (مربوط به شرکت آلیس) و تاثیر آن در ارائهی نسخههای آزمایشی را نیز لحاظ کرد.
دو نتیجهی اصلی از مطالعات آلیس بهدست آمد. نتیجهی اول این بود که پس از تصویب قانون مذکور، شرکتهای در معرض آن استراتژیهای خود را تغییر دادند. یکی از تغییرات اساسی، کم شدن تمایل آنها به آزمایش کردن محصولات بود.
درواقع فرآیند آزمایش در این شرکتها بهخاطر افزایش ریسک کپی شدن کاهش پیدا کرد. نتیجهی اولیه این بود که باوجود مزیتهایی همچون یادگیری در مورد بازار و محصول، آزمایش کردن ریسکهایی دارد که شرکتها از آن گریزان شدهاند.
یافتهی دوم این بود که شرکتها، محصولات خود را سریعتر به بازار عرضه میکردند. آنها با سرعت بیشتری به بازار وارد شده و زودتر بازخورد میگرفتند. در این حالت، تغییر مسیر و بهبود محصول دشوارتر میشود؛ چرا که حضور در بازار، هزینههای تغییر محصول را افزایش میدهد.
البته این تغییر حالت مطمئنتر است، چرا که در این حالت موانع بهتری همچون برند شناخته شده و اثر شبکهای مشتریان در برابر کپیکنندهها قرار میگیرد.
آزمایش بیش از اندازه برای حرکت روبه جلو از معایب استارتاپ ناب
در واقع نتیجهی دوم تحقیقات ارتباط مستقیمی با بهرهوری شرکتها دارد. بررسی شرکتهایی که در وضعیت کنونی باز هم به آزمایش زیاد پیش از عرضهی محصول میپرداختند، ارتباطی منفی بین این کار و بهرهوری نهایی را نشان داد.
این شرکتها که شانس کمی برای محاظفت از طریق پتنت داشتند، در جذب سرمایه نیز آنچنان موفق نبودند. بهعلاوه، شانس خریدهشدن این استارتاپها نیز کمتر از بقیه است.
پیامد کاربردی این تحقیق و بررسی برای استارتاپهایی که در بازارهای بسیار بیثبات فعالیت میکنند، آن است که پس از انتخاب استراتژی آزمایش، قطعا باید روشی بری حفظ نوآوری داشته باشند.
بسیار مهم است که این استارتاپها مالکیت معنوی و روش بهرهبرداری از نوآوری را در نظر داشته باشند. متاسفانه تحقیقات روی اکثر کارآفرینها نشان میدهد که آنها عموما بیش از بهرهبرداری روی یادگیری متمرکز هستند.
این تحقیقات، برای دیگر بازیگران فضای کسبوکار نیز نتایج کاربردی داشته است. بهنظر میرسد سرمایهگذاران بهعنوان یکی از بازیگران اصلی، از مفاهیم و خطرات گفتهشده آگاه هستند؛ چرا که آنها کمتر روی استارتاپهای با استراتژی آزمایش بدون دفاع مالکیت معنوی سرمایهگذاری میکنند.
البته سرمایهگذاری در استارتاپهای با روند یادگیری بالا نیز ادامه دارد و دلیل احتمالی آن، عرضهی محصول و خدمات بسیار نو و ناب از سمت آنها است.
سیاست های عمومی نیز میتوانند از نتایج این تحقیق بهرهمند شوند. بهنظر میرسد سیاستگذاران حوزهی کسبوکار نیز به نوآوری علاقهی بسیاری داشته باشند.
در این میان اگر شرکتهای فعال در برخی حوزههای مهم کسبوکار، توانایی دفاع از خود بهوسیلهی قوانین مالکیت معنوی را نداشته باشند، شانس موفقیت کاهش مییابد.
این حقیقتی است که قانونگذاران کشور ما نیز بیش از پیش باید به آن توجه کنند؛ چرا که یکی از دلایل آزمایش نشدن محصولات در ایران و بهطور کلی ترس از پیادهسازی ایده، به همین مورد باز میگردد.
آزمایش اولیه = خطر تهدید اعتبار شرکت از معایب استارتاپ ناب
عدم تصمیمگیری جدی در مورد چالش بالا منجر به این میشود که استارتاپها علاقهی کمتری به آزمایش ایدههای جدید داشته باشند. در نتیجه آنها بازارهای سنتی یا محصولات سنتی را برای فعالیت انتخاب میکنند و نوآوری به مرور در فضای کسبوکار از بین میرود.
تحقیقات کانتیجیانی از آن لحاظ نسبت به تحقیقان مشابه برتر بوده که او، مراحل مختلف آزمایش و عرضهی محصول را در تعداد زیادی شرکت بررسی کرده است. در واقع تحقیقات قبلی بخش کوچکی از این فرآیند را بررسی میکردند و البته، درک کافی از مفهوم ناب بودن و ایدهی اصلی آن نیز نداشتند.
نکتهی مثبت دیگر، بررسی تاثیر یک قانون مهم و تاثیرگذار در اکوسیستم کسبوکار بوده است. در واقع جای خالی این نوع تحقیقات که تاثیر قوانین را روی جنبههای مختلف جامعه بررسی کنند، در تمامی کشورها احساس میشود.
آندیا قصد دارد تحقیقات خود را ادامه داده و جنبههای دیگری را در تاثیرگذاری مفاهیم استارتاپ ناب بررسی کند. یکی از این جنبهها، شهرت و اعتبار است. به عقیدهی او داشتن اعتبار پیش از ارائهی محصول اولیه، امتیاز مثبتی برای یک شرکت است؛ چرا که زودتر از بازخورد بازار بهرهمند میشود.
به بیان دیگر وقتی یک شرکت معتبر، محصولی جدید عرضه میکند، شانس آزمایش واقعی محصولش بسیار بیشتر از استارتاپ ناشناختهای است که بهتازگی وارد این بازار میشود.
عرضه اولیه محصول و نظرات منفی
بهعلاوه، عرضهی اولیهی محصول در صورت کسب نظرات منفی، به اعتبار نیز لطمه میزند. البته این موارد حدس و گمانهای اولیه هستند و باید مانند همین شرط مرزی بهرهبرداری، بهصورت آماری بررسی شوند.
پیش از این تحقیقاتی توسط دانشگاههای هاروارد و دوک انجام شده است که تاثیر سستمهای امتیازدهی را روی عملکرد شرکتها بررسی میکند.
بخش دیگری که نیاز به تحقیقات بیشتر دارد، خود فرآیند یادگیری شرکتها از عرضهی محصول اولیه است. در واقع این آزمایشهای اولیه موجب یادگیری میشوند اما ممکن است خسارتهایی همچون کپی شدن یا از دست دادن اعتبار را به همراه داشته باشند.
بههرحال یادگیری هدف اصلی این محصولات اولیه هستند؛ اما بهتر است همین فرآیند بهصورت مناسب اجرا شود و کارآفرینان، تنها کسب اطلاعات در مورد محصول را بهنام یادگیری متصور نشوند.
در آکادمی آی تی من، آموزش استارتاپ را به صورت کاملا رایگان قرار داده ام. متد لین استارتاپ، بهترین روش برای جلوگیری از هدررفت منابع یک استارتاپ است. به نظر شما اجرای این متد به چه صورتی میتواند برای یک استارتاپ مضر یا مفید باشد؟ معایب استارتاپ ناب چه چیزهای دیگری می تواند باشد؟ منتظر نظرات و پیشنهادات شما هستم.