چطور به حرف مردم اهمیت ندهیم؟ این جمله خیلی کلیشه ای به نظر میرسه ولی هردفعه باعث میشه تا به خاطر رویدادهای مختلف به حرفشون گوش کنیم و تحت تاثیر قرار بگیریم. تو این یادداشت از رشد کسب و کار باهام همراه باش.
قدرت؟
آیا برای خلاقیت، برای اینکه مورد توجه واقع بشین و برای اینکه تفاوت ایجاد کنین باید به یه منبع قدرت وصل باشین؟
آیا برای اینکه بلند بشین، حرف بزنین و حرکت کنین، از کسی باید اجازه بگیرین؟
باید بگم که متأسفم! از اون قدرت، چیزی باقی نمونده …!
فرهنگ غریزی ما انسانها، مبتنی بر انتظار کشیدن برای اینکه کسی ما رو انتخاب کنه هست تا به ما مجوزی داده بشه، احساس قدرت و امنیتی از جانب یه ناشر یا یه برنامهی تلویزیونی یا حتی یه بلاگر به ما تقدیم بشه که:
ما تو رو انتخاب کردیم
به محض اینکه چنین محرک ذهنی رو پس بزنین و بفهمین که قرار نیست کسی شما رو انتخاب کنه، در این صورت، شما واقعاً میتونین خودتون دست به کار بشین…
چطور به حرف مردم اهمیت ندهیم؟ از این جمله کلیشه رد بشیم…
این افسانه که یه مدیر عامل، شما رو کشف و برای موفقیت کمکتون میکنه یا از شما برای ناهار دعوت خواهد کرد، یه افسانهی در سطح شاهنامه هست!
همین که بفهمین مسائلی منتظر حل شدن هستن و شما همهی ابزارها و مجوزهای لازم رو برای حل آنها دارین، فرصت های مشارکت فراوانی خودشون رو نشون میدن. منظورم جستجوی سوزن در انبار کاه برای پُرکردن رزومه ی کاریتون نیست و فرصت هایی برای لیدرشدن هست.
وقتی مسئولیتی رو برعهده بگیریم و مشتاقانه در اون اعتبار کسب کنیم، درها به روی ما باز میشه. وقتی میکروفون به دست میگیریم و حرف میزنیم، یه قدم به انجام کاری که قادر به انجام دادنش هستیم، نزدیک تر میشیم.
بیشتر از همه، وقتی با مشکلات دست و پنجه نرم میکنین و با ترس ها و احساسات روبرو میشین و بهترین تلاش رو انجام میدین، به اون هنرمندی که میخواین و میتونین تبدیل خواهید شد. اینو یادت باشه :
قرار نیست کسی تو رو انتخاب کنه …. خودت، خودت رو انتخاب کن!