ایده های پولساز واقعی را همه ی ما دوست داریم. تبدیل ایده های خوبی که می تواند به فرصت های طلایی در زندگی هرکارآفرین تبدیل شود و محصولات نهایی و پولسازی را ایجاد کند، کار آسانی نیست . در ادامه همراه با آی تی من باشید.
سخت ترین بخش برای هرکارآفرین، ورود به موارد ناشناخته است. ورود به زمینه های ناشناخته برای کارآفرینانتضمینی را برای موفقیت و یا شکست ندارد.
شاید برایتان جالب باشد که ایده های پولساز چه طور به این مرحله از اجرا و ثروت رسیده اند؟ در مقاله می خواهم درباره جسیون سیمونز، موسس و مدیرعامل ددساکسی که یک برند جوراب مطرح است صحبت کنم. این برند به این دلیل بهوجود آمد که افراد از جورابهای پرزرقوبرقی که مناسب لباسهای رسمی نبودند، گله میکردند.

در ادامه مصاحبه ای با مدیرعامل این برند داریم که می تواند راهگشای بسیار مناسبی برای شما باشد.
از کی به این موضوع پی بردید که ایده شما ایده های پولساز واقعی هست؟
تیم ما درابتدا تا آنجاییکه توانست درمورد جورابها با مردم صحبت کرد و نظرات و تجربیات آنها را بررسی کرد. طیف افرادی که با آنها گفتوگو شد متفاوت بود:
از کسی که در کافیشاپ کار میکند گرفته تا کسی که داخل یک انجمن رسمی در ردیت یا کورا بود. ما میخواستیم تاجایی که ممکن است بدانیم که مردم دقیقا چه میخواهند و گلهی آنها درمورد محصولات چیست؟ تقریبا همهی آنها گلههایی مشابه داشتند:
جوراب آنها در قسمت بالایی ثابت نمیماند و پایین میآید؛ و جوراب آنها پس از چندین بار شستوشو آب میرود. در برخی از موارد این افراد حتی بیش از ۲۰ دلار هم برای جورابها پرداخت میکردند؛ ولی بازهم انتظارات آنها برآورده نمیشد.
مشکلات آنها جدی بود و حتی با ضعیفتر شدن جورابها و پایین آمدن آنها درسالهای متمادی بیشتر هم شده بود. این قضایا نشان میداد که ما اگر بتوانیم این مشکلات را حل کنیم، فرصت خوبی نصیبمان شده است.
اولین ایده های پولساز واقعی که برای برند یا کارخانه خود انجام دادید، چه بود ؟
ما با افراد کافی صحبت کردیم تا مشکل اصلی و عمومی آنها درمورد بازار این محصول را کاملا درک کنیم. باتوجه به شنیدههایمان از مشتریهای بالقوه، فهمیدیم که مشکل عمومی مردم بهدلیل نحوه ساخت جورابهاست و زمانیکه درک بهتری از چیزی که مردم میخواستند پیدا کردیم، من مسئولیت توسعهی محصول را برعهده گرفتم و روی یادگیری کامل نکات این صنعت تمرکز کردم و درصدد تولید محصول مناسب برآمدم.
این تمامی کاری بود که من در دو سال و نیم ابتدایی (بهجز شغل روزانهام) انجام دادم. خبری از اسم، رسانه اجتماعی و برنامه نبود و تنها تمرکزم روی یادگیری بیوقفه درمورد یافتن محصول مناسب بود.
بخش متمایزکنندهی ددساکسی همیشه محصول بوده و خواهد بود. تمرکز برند ما روی محصول است و این محصول است که نسبت به هرچیزی اولویت دارد. من از همان ابتدا میخواستم هویت ددساکسی حولمحور محصولات باکیفیتی بچرخد که از طراحی هوشمندانه و پارچه و جنس فوقالعاده ساخته شده باشند. نام شرکت ما، پروفایلهای رسانههای اجتماعی، طرحهای کسبوکار، طراحی جوراب، و عکسها تنها جنبه سرگرمکننده دارند که هرکسی میخواهد این کارها انجام دهد.

اولین نقطه فروش یا بهتر بگویم اولین فروش شما چه زمانی اتفاق افتاد؟
اولین فروش بزرگ ما از طریق تماس با یک شرکت بود. من این شرکت را در اینستاگرام پیدا کردم. در ابتدا چندین بار با بخش خدمات مشتری این سایت برای جمعآوری اطلاعات بیشتر و بینشهای این کسبوکار تماس گرفتم و پساز مدت کوتاهی با اسامی، عناوین، نقشها و بینشهای این کسبوکار آشنا شدم.
پس از چندروز کار و سپس یک استراحت دوروزه، دوباره با آن شرکت تماس گرفتم و تقاضا کردم که من را به رئیس این شرکت وصل کنند. این تماس اولیه باعث بهوجود آمدن یک سفارش ۲۵ هزار دلاری شد. خوشحالم که هنوز این شرکت یکی از مشتریان ما است و اینکه آن تماس تابهحال درآمدی ۲۵۰ هزار دلاری برای ما داشته است. من حتی بهعنوان موسس و مدیرعامل، هیچگاه از برقراری تماس تبلیغاتی دست نخواهم کشید.
جزئیات و زمان، زوجی کامل و بینقص !
مشکل کار در جزئیات است. این جزئیات محصول هستند که مشکلسازترین جنبهی محصول را بهوجود میآورند و جایی هستند که بیشترین امکان نوآوری و ریسک بالا در آن وجود دارد. ما در تماسی دیگر با جیسون درمورد مینهایی صحبت کردیم که هرموقع شما درمورد محصولی موارد جدیدی یاد بگیرید و دوباره آن محصول را ازنو طراحی کنید، منفجر میشوند.
کلید موفقیت در اینجا این است که شما همیشه درحال یادگیری باشید و هرگز نسبتبه محصول خود رضایت کامل نداشته باشید، حتی اگر این محصولات بهخوبی محصولات ددساکسی باشند. سعی کنید گروهی از مشاوران داشته باشید که همیشه درحال یادگیری و اجرای این کارها باشند.
نظر شما درباره پولساز بودن ایده ها و البته تبدیل آنها به فرصت های پولساز چیست ؟ نظرات و پیشنهادات خود را با آی تی من درمیان بگذارید.
50 پاسخ
خیلی جالب بود
ممنون
خیلی مصاحبه خوبی بود
خوشحالم مفید بوده
مطلب خوبی بود . استفاده کردم
سپاس
لایک داشت آی تی من
سپاس از همراهی شما
منظور از نقطه فروش چیه ؟
تعریف نقطه فروش ، نقطه خرید و نقطه تماس :
در ادبیات بازاریابی و فروش از عباراتی استفاده میشود که گاهی معنای آنها برای همه شفاف نیست یا اگر معنای کلمه به کلمه آن نیز مشخص باشد تفاوت های آنها نیاز به توضیح دارد. سه اصطلاح با معنای نزدیک که در این مطلب میخونیم نقطه فروش و نقطه خرید و نقطه تماس است.
Posm / poin of sales materials در تعریف، به تمام ابزارهای تبلیغاتی گفته میشود که در محل حساب مانند صندوق فروشگاهها استفاده میشود. مانند استندهای کانترتاپ کوچک یا هنگرهای تبلیغاتی که تعداد کمی محصول در آن جای میگیرد و هدف آن یا فروش است یا برندینگ. پیشنهاد میشود در این نقاط از ابزار و طرحهای شلوغ و گیج کننده استفاده نشود چون لحظات آخر حضور مصرف کننده در فروشگاه است و محصول باید در سریعترین و مستقیم ترین حالت معرفی شده و مخاطب را راضی به خرید کند.
Popm / point of purchase materials به تمامی ابزارهای تبلیغاتی گفته میشود که این هم مانند مورد قبل داخل فروشگاه است اما محدود به نقطه خرید و صندوق نمیشود و نقاط مختلف فروشگاه (در هر سایزی ) را درگیر میکند. مانند انواع فلوراستندها، دنگلر، شلف تاکر، شلف این شلف، و… . تجربه ثابت کرده که یکی از مهمترین نقاط در به فروش رسیدن یک محصول همینجاست، جایی که فرایند انتخاب در ذهن مشتری کامل میشود. رفتار مشتری در فروشگاه متفاوت از زمانیست که با یک بیلبورد یا تیزر مواجه میشود. در فروشگاه و هنگام خرید عواملی همچون حساب کتاب ذهنی و لیست خرید باعث میشود برخی از اقلام را بطور ناخودآگاه نبیند. صاحبان برند باید کاری کنند تا حتا برای چند ثانیه احساسات مشتری غلبه کند و اقدام به خرید صورت گیرد. این کار میتواند با یک استند فوق العاده خلاقانه و جذاب هم صورت گیرد.
Potm/ point of tuch materials سومی تمامی اماکن مرتبط یا غیر مرتبط با خرید و فروش را شامل میشود. فضاهایی همچون باشگاههای ورزشی، گذرگاه مخاطبان محصول و هر نقطه ای که امکان تماس مستقیم یا غیر مستقیم برند با مخاطبش وجود داشته باشد. همچون استند تعاملی برای ایجاد یک تجربه خاص جهت ثبت در حافظه مخاطب که نتیجه آن در فروشگاه و نقاط خرید و نقاط فروش هنگامی که مخاطب قصد انتخاب از بین برندهای مختلف را دارد، با یادآوری همان اِلمان نقطه تماس دیده میشود. اقداماتی که در این فضاها صورت میگیرد مانند کاتالیزور عمل میکند. شاید برخی اعتقاد داشته باشند هزینه اضافیست اما به یاد داریم که کار کاتالیزور سرعت بخشید به فرایند است!
مصاحبه خوبی بود مثل همیشه
سپاس از شما و همراهی همیشگی شما
نکات خوبی رو اشاره کرده بود
درود برشما دوست عزیز
مطلب خوبی بود
سپاس ازشما
مطالبتو دوست داشتم
ممنون از همراهی شما
این مطلبو دوست داشتم آی تی من بزرگ
سپاس از همراهی شما
دوست داشتم این مطلبو
خوشحالم مفید بوده
عالی بود . خیلی دوست داشتمش
سپاس
از این مصاحبه ها بیشتر بگذارین
به زودی مصاحبه های خوبی را ترتیب میدهم
مقاله هاتون خیلی خوبه
سپاس از همراهی شما
بازم از این مقالات بگذارین
حتما دوست عزیز
جالب بود
ممنون از همراهی
مقاله خوبی بود . ترجمه هم خوب بود
خوشحالم دنبال کردید
مقاله خوبی بود استفاده کردم …
خوشحالم مفید بوده براتون بزرگوار
منتظر مطالب بعدی هستیم
سپاس از شما
چرا چند روز مطلب نمیگذاری ؟ دلمون برا مطالبت تنگ شده 🙁
سپاس از همراهی شما … به زودی با مطالب خوب برمیگردم
بازم از این جور مصاحبه ها بگذارین
حتما دوست عزیز
چرا مطالبت کم شده ؟
انشاالله مطالب بیشتر میشه …
آقا چند روزه سایتت سوت و کوره ؟!
مسافرت بودم ، انشاالله با قدرت بیشتر جلو میرم
منتظر مطلب بعدیت هستم
سپاس
چقدر مطالبت کمه … اما باکیفیت و دوست داشتنی ان
سپاس از لطف شما ، حتما تعداد هم بیشتر میشه