خوب دشمن عالی است را زیاد شنیدیم. اما آیا واقعا خوب دشمن عالی است ؟ چرا باید عالی نگر باشیم؟ آیا خوب بودن به اندازه کافی خوبست؟
چیزی رو خودت ساختی؟ البته که این طوره ! چون خودتون ساختین.
اگه اونو به دنیا ارائه میکنید یا حتی به یه همکار نشون میدید، ممکنه نظر اونها هم همین باشه چون شما دوستش دارین و اونو برای خودتون ساختید. ولی این امکان وجود داره که بازار، اهمیتی به موسیقی تون، طراحی گرافیکی، وبسایت یا هر کاری که کردید نده ! چون شما فراموش کردید که محصولی برای اونها بسازید نه دل خودتون !
اساس طراحی رو همدلی (empathy) استوار هست. از نظر افراد این گروه، چه چیزی عالی هست؟ اونا به چه چیزی نیاز دارن؟ همونو باید بسازین.
خوب دشمن عالی است
گاهی وقتا لفظ استفاده رو اشتباه به کار میگیریم. زمانیکه میخوایم محصولی رو به بازار ارائه کنیم باید با اون نیازی که مشتری داره همگامش کنیم و در نهایت با امکاناتی که در دست داریم، به عالی ترین روش اونو ارائه کنیم اینجا خوب بودن ممکنه به قیمت تخریب برند هم اتفاق بیوفته.
ولی وقتی میخوای یه کاری رو شروع کنی، مثلا یه پیج اینستاگرامی یا طراحی سایت یا حتی تولید محتوا، عالی بودن در ابتدای کار بهت ضربه میزنه. هرچی تو این مورد عالی نگر باشی به وسواس میرسی و نمیتونی خودتو به ورژن نهایی برسونی. اینه که خیلی از سایت ها با گذشت سالیان سال بازهم بالا نیومدن… چه محتواهاییکه درج نشدن … و چه شروع کردن هاییکه از شنبه واقعا شروع نشد…
این داستان برای همه ما هست… وقتی که جای ” عالی ” و ” خوب ” رو باهم جابجا میکنیم و درست ازش استفاده نمیکنیم، باعث میشه تا خروجی که مدنظرمون هست رو به درستی نگیریم. پس از همین الان تصمیم بگیر که جای درست ” عالی بودن ” و ” خوب بودن ” رو بدونی و هرلحظه برای بهتر شدن قدم برداری.
قبلا در عادت های بد بهت گفتم که عادت هایی داریم که ممکنه برامون بد باشه و نتونیم ترکش کنیم. همه چیزو نباید ایده آل دید و قبل از اینکه خوب باشی باید شروع کنی تا خوب بشی!