استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست و چرا باید کسب و کارها به آن اهمیت بدهند؟

برای دوستات هم بفرست

فهرست مطالب

استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست و چرا باید به آن اهمیت داد؟ جلسه اول آموزش دیجیتال مارکتینگ چطور بود ؟ چقدر شما را با این دنیای جذاب و البته پرکاربرد آشنا کرد ؟ امروز میخواهم درباره  استراتژی و مقدمات حضور کسب وکار ها در فضای آنلاین براتون بنویسم. در ادامه همراه با آی تی من باشید. 

در قسمت اول از آموزش دیجیتال مارکتینگ به آشنایی با بازاریابی آنلاین ، سهم بازار آنلاین و آمار های آن اشاره کردیم . اگر قسمت اول را به درستی دنبال نکرده اید از طریق لینک های زیر می توانید به آنها دسترسی داشته باشید.


 آموزش دیجیتال مارکتینگ

 اصطلاحات دیجیتال مارکتینگ


استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست و کسب وکار ها چگونه در فضای آنلاین ظاهر شوند ؟

اگر سهم بیشتر مشتریان شما از اینترنت و فضای مجازی استفاده می کنند باید بگویم که خوش شانس هستید. اما اگر جزو آن دسته از کسب وکارهایی هستید که فکر میکنید مشتری شما سهمی از فضای آنلاین ندارد بازهم باید بگویم که در اشتباهید ! حضور قوی در دنیای آنلاین، امری ضروری برای استراتژی بازاریابی است و باعث آگاهی از برند شما و جذب مشتری می‌شود؛ اما قبل از شروع دیجیتال مارکتینگ باید هدف از انجام آن را مشخص کنید تا مکمل سایر استراتژی‌های کسب و کار شما باشد.

راه و روش های زیادی برای حضور وجود دارد . اما بهترین استراتژی برای حضور شما در بازار آنلاین را در ادامه میگویم.

استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست ؟ درباره استراتژی بیشتر بدانید

قبل از اینکه بخواهم سر اصل مطلب بروم، بهتر است درباره استراتژی بیشتر بدانید تا ذهن آماده برای مطالب بعدی را داشته باشید.

استراتژی یکی از ابزارهای مهم در موفقیت کسب و کارهاست. استراتژی اهداف، منابع و مسیر درست برای رسیدن به موفقیت را به شما پیشکش می‌کند.  شاید نتوان تعریفی واحد برای استراتژی ارائه کرد ولی نکته مهم‌تر این است که به هر حال تعیین استراتژی و پیاده‌سازی آن نقش مهمی در تسهیل فعالیت‌های کسب و کار و موفقیت‌ سازمان‌ها دارد.

بنا بر تعریف جانسون (Johnson) و شولز (Scholes) استراتژی یعنی

«دامنه‌ی فعالیت و مسیر حرکت سازمان در درازمدت که با خلق مزیت‌ها، منابع لازم را برای تامین نیازهای بازار و انتظارات ذینفعان در محیطی چالش‌برانگیز به دست می‌آورد.»

به عبارت دیگر استراتژی به این موارد می‌پردازد:

  • کسب و کارِ سازمان تلاش می‌کند در درازمدت به کجا برسد؟ (مسیر حرکت)
  • کسب و کارِ سازمان در کدام بازارها باید رقابت کند و چه فعالیت‌هایی در این بازارها انجام می‌شود؟ (بازارها، دامنه‌ی فعالیت)
  • کسب و کارِ سازمان چگونه می‌تواند بهتر از رقبا عمل کند؟ (مزیت‌ها)
  • منابع لازم (مهارت، سرمایه، ارتباطات، شایستگی‌های فنی، امکانات) برای داشتن توان رقابت کدامند؟ (منابع)
  • عوامل محیطی بیرونی که بر توانایی کسب و کارِ سازمان برای رقابت تأثیر می‌گذارند کدامند؟ (محیط)
  • ارزش‌ها و انتظارات طرف‌های درگیر در کسب و کارِ سازمان که قدرت اثرگذاری دارند، چیست؟ (ذینفعان)

استراتژی در سطوح مختلف کسب و کار

استراتژی در سطوح مختلف سازمان جاری است و همه‌ی کسب و کار (یا چندین کسب و کار) و تک‌تک کارکنان و اعضای آن را در بر می‌گیرد.

استراتژی کلی شرکت به اهداف کلی و دامنه‌ی فعالیت کسب و کار برای تأمین انتظارات ذینفعان می‌پردازد و نقشی حیاتی دارد زیرا تحت تأثیر تصمیمات سرمایه‌گذاران به گرفتن تصمیم‌های استراتژیک برای کسب و کار کمک می‌کند. استراتژی شرکت معمولا به‌طور آشکار در «بیانیه‌ی ماموریت» بیان می‌شود.

استراتژی بخش‌های کسب و کار به چگونگی رقابت کارآمد در یک بازار خاص و تصمیم‌های استراتژیکِ مربوط به انتخاب محصولات، تأمین نیازهای مشتریان، دستیابی به مزیت رقابتی، بهره‌برداری یا خلق فرصت‌های جدید و… می‌پردازد.

استراتژی عملیاتی به چگونگی فعالیت بخش‌های مختلف کسب و کار برای تأمین اهداف استراتژی شرکت و واحدهای کسب و کار می‌پردازد و تمرکز آن بر منابع، فرآیندها، افراد و… است.

هفت تعریف استراتژی از نگاه بزرگان مدیریت

۱ – جک ولش

استراتژی یعنی این که ما تصمیم های شفاف و دقیق در مورد نحوه رقابت با دیگران بگیریم.

۲ – مایکل پورتر

استراتژی یعنی اینکه کاری که دیگران انجام می‌دهند را با منابع کمتر (کاراتر) انجام دهیم و کارهایی انجام دهیم که هیچ کس غیر از ما انجام نمی‌دهد.

۳ – شرون اوستِر

استراتژی داشتن یعنی وقتی مجموعه تصمیمات ما دیده می شود، بتوان الگوی خاصی را در آن مشاهده کرد.

۴ – آلفرد چندلر

استراتژی یعنی تعیین هدف های دراز مدت در سازمان و آماده کردن برنامه های فعالیتی مناسب و تخصیص دادن منابع مورد نیاز برای تحقق این اهداف.

۵ – هافر و شندل

استراتژی یعنی فعالیت هایی که تأمین کننده هماهنگی بین منابع داخلی و قابلیت های سازمان با فرصت و تهدیدهای محیط بیرونی است.

۶ – مینزبرگ

مینتزبرگ معتقد است که مفاهیمی چون استراتژی را نمی‌توان در قالب یک تعریف استراتژی آورد و باید تعاریف مختلفی را برای آن پذیرفت.
وی برای تعریف استراتژی پنج ویژگی پیشنهاد می کند:

  • استراتژی به عنوان برنامه
  • استراتژی به عنوان شگرد
  • استراتژی به عنوان الگو
  • استراتژی به عنوان جایگاه
  • استراتژی به عنوان دیدگاه

۷ – پیسانو

پیسانو بیان می‌کند که استراتژی هیچ چیز به جز تعهد به یک الگوی رفتاری مشخص به منظور پیروی در یک رقابت نبوده و به یک فرض اساسی منتج می‌شود که عبارت است از اینکه چه چیزی موجب پیروزی می‌شود.

استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست ؟ وبسایت ، پایه های محکم کسب وکار دیجیتال

رایج‌ترین روش پیوستن به دنیای دیجیتال، راه‌اندازی وب سایت است. وب سایت‌های اولیه بروشورهای آنلاینی بودند که هیچ تعاملی با کاربر ایجاد نمی‌کردند؛ اما امروزه وب سایت‌ها کاربردهای بسیار وسیعی دارند: به کاربران این امکان را می‌دهند که در آن‌ها تحقیق کنند، با کارشناسان گفت‌وگو کنند، نظرات کاربران دیگر را بخوانند، ویدئو تماشا کنند، محصولاتی را خریداری کنند، سفارش‌ها را دنبال کنند و… .

وب سایت شما فرصتی عالی برای برقراری ارتباط با مشتریان است؛ جایی که مشتریان بالقوه می‌توانند در مورد کسب و کار شما و آنچه به آن‌ها ارائه می‌دهید، مطلع شوند. برای راه‌اندازی وب سایت ابتدا باید به امکانات آن برای تحقق اهداف کسب و کارتان فکر کنید. بسته به هدف کسب و کارتان، اطلاعات و امکانات لازم را در وب سایت قرار دهید؛ صفحه وب سایت شما ممکن است شامل شماره تلفن، ایمیل، آدرس و نقشه، درگاه خرید آنلاین و … باشد. 

استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست ؟ یک وبسایت خوب از دیدگاه دیجیتال مارکتینگ

قبل از هرچیزی ، داشتن یک دامنه و آدرس سایت خوب می تواند به توسعه کسب وکار درفضای آنلاین کمک ویژه ای بکند. انتخاب اسم مناسبی که درذهن کاربر بماند، قطعا به موفقیت هرچه بیشتر شما در فضای آنلاین کمک می کند. اما چه نکاتی را در انتخاب نام دامنه وبسایت خود می توانیم رعایت کنیم ؟ 

۱- کوتاه ، جذاب و تو ذهن برو !

برای مثال HubSpot، WordPress، Twitter، Facebook و … . اختصار و به‌یادماندنی بودن نام این سایت‌ها آن‌ها را به یک برند تبدیل می‌کند، اما در نظر داشته باشید که همواره کلمات کامل نسبت به کلمات اختصاری در ذهن کاربر به‌یادماندنی‌تر خواهد بود.

۲ – نام دامنه با نام کسب وکار شما حتما یکی باشد

به‌عنوان‌مثال، نام دامنه شرکت مایکروسافت، Microsoft.com است.

۳ – تلفظ ساده ای داشته باشد و با نام دیگر اشتباه گرفته نشود

برای مثال اگر نام سایت شما baroon است، کاربر ممکن است آن را به شکل barun وارد کند.

۵ – منحصر به فرد و خلاقانه

۶ – عدم استفاده از خط فاصله و شماره در اسم دامنه

۷ – مشخص کننده ماهیت کسب وکار شما باشد

توجه داشته باشید که علاوه بر نام دامنه، پسوند نیز نوع فعالیت سایت شمارا مشخص خواهد کرد، پس در انتخاب آن دقت کنید. پسوندهای مهم دامنه ها و موضوع آنها عبارتند از:

(Com (commercial : تجاری
(Net (network : شبکه
(Org (organization : سازمانی
(Info (information : اطلاعاتی
(Gov (government : دولتی
(Edu (education : آموزشی
(TV (television : کانال تلویزیونی
(Biz (business : کسب و کار و تجاری

استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست ؟ طراحی کاربرپسند برای سایت

صفحات وبسایت باید به گونه ای طراحی شوند که کاربرپسند باشند، یعنی کاربر بتواند با وبسایت و قسمت های مختلف آن ارتباط برقرار کند. اما ببینیم در طراحی کاربر پسند باید چه نکاتی را رعایت کنیم ؟ 

۱- تمامی صفحات باید مفهوم و محتوای مطلوب را به کاربر انتقال دهند زیرا کاربر همواره به صفحه اصلی مراجعه نمی‌کند بلکه در اغلب موارد از طریق یک لینک مستقیم در ایمیل یا صفحات اجتماعی به یکی از صفحات فرعی وب سایت منتقل می‌شود.

۲- هدایت واضح و دقیق کاربر به گزینه موردنظر او از طریق لینک‌های مستقیم یا منوی هدایت که در بالای صفحه قرار دارد یک ضرورت است.

تمامی اطلاعات مهم باید به‌راحتی از طریق این منو قابل‌دسترسی باشند، اما ازآنجایی‌که بهتر است نوار جست‌وجو در تمام صفحات سایت موجود باشد، منوی اصلی نباید خیلی طولانی شود. دسته‌بندی مناسب مطالب وب سایت ازجمله مهم‌ترین عوامل جذب کاربران است.

۳- در صورت وجود فرم، آن را در دسترس کاربران قرار دهید. فرم تماس می‌تواند مشتریان بالقوه را تشویق به نوشتن نام، آدرس ایمیل و سایر اطلاعات کند تا با آن‌ها تماس بگیرید و برای مراحل بعدی دیجیتال مارکتینگ از آن‌ها استفاده کنید. (در مورد ایمیل مارکتینگ و لزوم جمع‌آوری ایمیل‌های مشتریان بالقوه اینجا را بخوانید.)

۴- اگر وب سایت شما محتوای مفیدی ارائه می‌دهد، به کسب درآمد تبلیغاتی از وب سایت خود فکر کنید. Asos، یک نمونه خوب در این زمینه است.

۵- بخشی از وب سایت را برای ارسال نظر، پیشنهاد، انتقاد و درخواست کاربران در نظر بگیرید.

با جست‌وجوی منابع آموزشی در مورد تجربه کاربری (User Expreience یا به‌اختصار UX) می‌توانید با سایر جنبه‌های طراحی وب سایت آشنا شوید.

استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست ؟ واضح بودن مطالب در سایت

مطالعات نشان می‌دهند که بازدیدکنندگان وب سایت‌ها درواقع چیزی نمی‌خوانند بلکه از طریق مرور کلمات کلیدی، متن را اسکن می‌کنند. درنتیجه باید به نکات زیر در حین نوشتن وب سایت توجه کرد:

۱- از نوشتن پاراگراف‌های طولانی اجتناب کنید و برای راحتی کاربران در پیدا کردن مطالب موردنظرشان، تیترهای مناسبی در نظر بگیرید.

۲- افزودن تصاویر بین متون بسیار مفید است که به یادگیرندگان بصری کمک می‌کند مطالب مربوط به محصول شما را بهتر و سریع‌تر به خاطر بیاورند.

۳- از استفاده از فونت‌های مختلف در یک طراحی پرهیز کنید. همه مطالب وب سایت و صفحات فرود برند خود را با یک فونت مشخص و از پیش انتخاب‌شده بنویسید.

۴- از تکنیک‌های قالب‌بندی مانند سرفصل‌ها و پررنگ کردن نوشته‌ها برای افزایش قابلیت اسکن کردن چشم، استفاده کنید.

۵- همچنین برای سهولت در خواندن نوشته‌ها، کنتراست بین پس‌زمینه و وب سایت را حفظ کنید تا چشم کاربر از خواندن نوشته خسته نشود و روند خواندن مطالب را ساده‌تر کند، مثلاً رنگ نوشته سیاه روی پس‌زمینه سفید مناسب خواهد بود. انتخاب رنگ به‌اندازه انتخاب محتوای وب سایت مهم است.

سعی کنید تا حد امکان از رنگ‌های تیز مانند سبز یا زرد نئونی استفاده نکنید. هنگامی‌که می‌خواهید بهترین آیتم خود را ارائه دهید، بهتر است از طرح و رنگ ساده استفاده کنید تا آن محصول جلوه بیشتری داشته باشد، اما هنگام ارائه چندین آیتم به‌صورت هم‌زمان، یک طراحی پویا بیشتر به کار می‌آید. به‌عنوان‌مثال Apple، به دلیل طراحی ساده آن توجه شمارا تنها به یک قسمت خاص جلب می‌کند و در مقابل Asos، یک وب سایت پویا است که چندین بخش و آیتم را ارائه می‌دهد.

استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست ؟ دسترسی سریع بازدیدکنندگان به مطالب موردنظرشان

کاربران باید به‌سرعت و با کمترین تلاش به مطالب و خواسته هایشان در وبسایت شما دسترسی داشته باشند . پس باید نکات زیر را بدانید : 

۱- منوهای سایت باید ساختار و دسته‌بندی درستی داشته باشد و به‌راحتی در دسترس کاربران باشد تا از سردرگم شدن آن‌ها جلوگیری شود.

۲- منوی جهت‌دهی را باید در بالای صفحه قرار دهید.

۳- وجود بخشی برای جست‌وجو یک نیاز ضروری است و به کاربران این امکان را می‌دهد که با سرعت بیشتری به مطلب موردنظر خود دسترسی پیدا کنند.

۴- گزینه‌های خانه» درباره و تماس سؤالات متداول و سایر لینک‌ها را در پایین همه صفحات قرار دهید.

محتوا یک طرف ، جذاب بودن طرف دیگر !

وب سایت‌هایی که از موضوع و ظاهر جذاب‌تری برخوردارند، حجم زیادی از کاربران را به صفحات خود هدایت می‌کنند. استفاده از تصاویر و رنگ‌های جذاب و فونت‌های خوانا با سایز مناسب ازجمله عواملی است که در جذب کاربر تأثیر زیادی دارد. برخی از نکات کلیدی در این زمینه شامل موارد زیر می‌شود.

۱- محتوای وب سایت باید متناسب با اهداف کسب و کار شما باشد؛ به‌عنوان‌مثال، وب سایت‌های ارائه‌دهنده خدمات املاک باید دارای یک بخش مجزا برای نمایش املاک و فروشندگان باشد. ارائه اطلاعات مفید و به‌روز کاربر را به مراجعه و استفاده مجدد از سایت شما هدایت می‌کند. یک‌راه حل مناسب برای استفاده از محتواهای مربوط به حوزه کسب و کار شما، داشتن بلاگ و هدایت کاربران از منوی اصلی وب سایت به آن است.

۲- تصاویر محصولات را به توضیحات ارائه‌شده در مورد آن محصول لینک کنید. سعی کنید از تصاویر باکیفیت بالا استفاده کنید. البته انتخاب حجم خیلی زیاد هم در سرعت‌ بالا آمدن وب سایت شما مؤثر است.

۳- طراحی تمامی صفحات وب سایت را به‌اندازه صفحه اصلی موردتوجه قرار دهید.

۴- در صورت آگاهی از سلیقه و سن مخاطبین خود، می‌توانید برای طراحی سایت از المان‌ها و رنگ‌های موردعلاقه آن‌ها استفاده کنید. به‌عنوان‌مثال، افراد جوان به یک تم رنگی بیشتر جذب می‌شود، اما نسل قدیمی یک تم ساده‌تر را ترجیح می‌دهند. همچنین، استفاده از رنگ‌های مختلف برای برجسته‌سازی عناصر مهم، نقل‌قول‌ها، کلمات، نام‌ها و … نیز یک روش خوب برای جلب توجه کاربر است.

۶- استفاده از تصاویر در پس‌زمینه تا جایی که بیننده را از محتوای اصلی دور نکند، می‌تواند مؤثر باشد.

نرخ تبدیل مشتری مهم است

این نکته را باید بدانید که استراتژی به همراه نرخ تبدیل مشتریموثر می تواند باشد. پس باید آن را جدی بگیرید.

تعریف: نرخ تبدیل مشتری به درصدی از کاربران گفته می‌شود که عملکردی خاص و مطلوب را انجام می‌دهند. این نرخ به‌طورمعمول درصد بازدیدکنندگانی را نشان می‌دهد که چرخه‌ی خرید را در یک سایت کامل می‌کنند.

مثال: یک وب سایت تجارت الکترونیکی را در نظر بگیرید که در طول ماه آوریل ۱۰۰٫۰۰۰ بازدیدکننده داشته است، ۲۰۰۰ نفر از این بازدیدکننده‌ها در این وب سایت خرید انجام داده‌اند. بنابراین نرخ تبدیل مشتری در این وب سایت ۱۰۰٫۰۰۰/۲۰۰۰ یعنی ۲% است.

تعداد پایه‌ی بازدیدکنندگان یک وب سایت چگونه محاسبه می‌شوند؟ آیا این تعداد به هر بازدیدکننده‌ی منحصربه‌فرد مربوط می‌شود فارغ از این‌که چند بار از این وب سایت بازدید کرده است، و یا هر بار که یک کاربر به وب سایت می‌آید در این شمارش محاسبه می‌شود؟

کدام درست تر است؟

هردوی این روش‌ها درست است و شما می‌توانید بسته به نیازتان یکی از آن‌ها را انتخاب کنید. فقط توجه داشته باشید زمانی که یکی از این دو روش را انتخاب می‌کنید باید به آن پایبند باشید و تمامی محاسباتتان باید به این شیوه انجام شود.
اکنون این سؤال مطرح می‌شود که شمارش کاربرانی که “عملکرد مطلوب” را انجام می‌دهند، چگونه انجام می‌شود؟ به‌عبارت‌دیگر چگونه تعداد “رویدادهای تبدیل” را محاسبه می‌کنیم؟. این تعداد درروش اول این‌گونه محاسبه می‌شود:

هر شخص فارغ از اینکه چند بار در وب سایت خرید کرده است، تنها یک‌بار شمرده می‌شود، و درروش دوم: کاربر به تعداد خریدهایی که انجام می‌دهد شمرده می‌شود. (برای مثال: اگر علی دو بار از یک وب سایت خرید کرده باشد و مریم اصلاً خریدی انجام نداده باشد، وب سایت دو تبدیل داشته است یا یک تبدیل؟) بنابراین توصیه می‌شود که هر روشی را که در مورد قبلی انتخاب نموده‌اید در این مورد نیز به‌کارگیرید. همان‌طور که پیش‌ازاین گفته شد تنها نکته‌ی مهم این است که به روشی که انتخاب می‌کنید پایبند باشید و تمامی محاسبات را به همان روش انجام دهید.

استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست و رویداد تبدیل چیست؟

نرخ تبدیل مشتری معمولاً برای وب سایت‌های تجاری مطرح می‌شود، ولی می‌تواند برای هرکسی که به نحوی با طراحی پروژه/ طراحی رابط کاربری وب سایت project design سروکار دارد دارای اهمیت باشد. تبدیل تنها به خرید گفته نمی‌شود، انجام هر شاخص کلیدی عملکردی (KPIS) که برای تجارت شما اهمیت داشته باشد را می‌توان یک تبدیل به‌حساب آورد.

تعریف شاخص های عملکرد کلیدی ( KPIS)

شاخص عملکرد کلیدی KPIS یک ارزش قابل اندازه­ گیری است که نشان می­دهد که شرکت تا چه اندازه به شکل موثر به اهداف کلیدی کسب و کار دست پیدا می کند سازمان ها از KPIها در چندین سطح مختلف برای سنجش موفقیت شان در دستیابی به اهداف بهره می­گیرند. KPIهای سطح بالا بر عملکرد کلی شرکت تمرکز می­کنند و KPIهای سطح پایین بر روی فرایندها در دپارتمان هایی مانند فروش، بازاریابی و یا مرکز تماس تمرکز می­کنند.

در انتخاب KPIهای خود از معیارهایSMART استفاده نمایید.

یکی از راه­های تشخیص مرتبط بودن KPI استفاده از معیارهای SMART است. هر کدام از این حروف ابتدای کلمات خاص ( specific )، قابل اندازه ­گیری ( measurable )، قابل دستیابی ( attainable )، مرتبط ( relevant ) و مقید به زمان ( time-bound ) هستند. به عبارت دیگر:

  • آیا هدف شما خاص است؟
  • آیا می­توانید میزان پیشرفت به سمت آن هدف را اندازه­گیری کنید؟
  • آیا می­توان در واقعیت به آن هدف دست یافت؟
  • هدف تا چه اندازه به سازمان شما مرتبط است؟
  • چارچوب زمانی برای دستیابی به این هدف چیست؟
  • نگاهی کلی به برخی از شاخص کلیدی عملکرد KPIs ضروری در بازاریابی

۱ ) درآمد فروش ( Sales Revenue )

میزان درآمد کسب ‌وکار شما از کمپین بازاریابی نفوذی ( Inbound Marketing ) چقدر است؟

۲ ) بهای تمام شده‌ یک مشتری بالقوه ( Cost Per Lead )

شما باید هزینه‌های کسب مشتری ( Customer Acquisition Costs ) را به عنوان یکی از شاخص‌ های کلیدی عملکرد ( KPIs ) برای بازاریابی محاسبه کنید.

۳ ) ارزش مشتری( Customer Value )

یکی از شاخص ‌های کلیدی عملکرد ( KPIs ) سنجش ارزش مشتری ( CV:Customer Value ) است. این روش نه تنها به شما کمک می‌کند که ارتباط با مشتریان خود را حفظ کنید، بلکه نرخ از دست دادن مشتریان ( churn rate ) را نیز کاهش داده و سطح بالایی از رضایت مندی را برای مشتریان ایجاد می‌کند.

۴ ) نرخ بازگشت سرمایه‌ ( ROI )

یکی از شاخص ‌های کلیدی عملکرد ( KPIs ) سنجش نرخ بازگشت سرمایه‌ ( ROI ) می باشد

۵ ) نرخ افزایش مشتریان بالقوه در فضای مجازی ( Traffic-to-Leads Ratio )

نرخ تبدیل مشتری ترافیک وب سایت شما مخصوصا آگاهی از منبع ترافیک ایجاد شده یکی دیگر از شاخص ‌های کلیدی عملکرد ( KPIs ) است. ترافیک می‌تواند Organic یا مستقیم باشد، و یا از طریق شبکه های اجتماعی، فعالیت های بازاریابی اینترنتی و یا از طریق Referrals ( ارجاعات مشتریان ) ایجاد شده باشد.

۶ ) نرخ تبدیل مشتری بالقوه به مشتری بالفعل ( Lead-to-Customer Ratio )

بعد از انجام فعالیت‌ های بازاریابی، آگاهی از تعداد مشتریان باالقوه‌ای که تیم فروش شما می‌تواند کسب کند، ضروری است. شما باید هر دو نرخ تبدیل مشتری مشتریان بالقوه یعنی «آماده برای خرید» ( Sales Qualified Lead ) و «در صدد خرید» ( Sales Accepted Lead ) را محاسبه کنید.

چه تفاوتی بین این دو وجود دارد؟

«مشتریان بالقوه‌ی آماده برای خرید» آن دسته از مشتریانی هستند که بر اساس امتیاز و عکس العملی که به فعالیت های بازاریابی شما نشان داده‌اند، از دید تیم فروش، آماده خرید در نظر گرفته می‌شوند.

«مشتریان بالقوه‌ی در صدد خرید» مشتریانی هستند که تیم فروش شما آنها را به عنوان فرصت در نظر گرفته و مستقیما و یا به صورت زمان بندی شده با آنها در تماس است.

۷ ) نرخ تبدیل مشتری صفحه‌ی فرود ( Landing Page Conversion Rate )

صفحه فرودی که به جذب مشتریان بالقوه نمی‌پردازد، با وجود ترافیک بالا و طراحی زیبا هیچ سودی نخواهد داشت، بنابراین باید نرخ تبدیل مشتری صفحه‌ی فرود را به عنوان یکی از شاخص‌های کلیدی عملکرد ( KPIs ) محاسبه کنید.

۸ ) ترافیکOrganic

یکی از اهداف بازاریابی اینترنتی در هر کسب ‌وکاری افزایش ترافیک Organic است. ترافیک Organic بالا به معنی این است که خود کاربران وب سایت شما را پیدا می‌کنند و هزینه‌ی جذب مخاطبین به وب سایت از طریق سایر فعالیت های اینترنتی نیز کاهش می‌یابد. واضح است که ترافیک Organic مستقیما به استراتژی سئو ( Search engine optimization SEO ) وابسته است.

۹ ) ترافیک شبکه های اجتماعی و نرخ‌های تبدیل

بیشتر کسب ‎وکارها از اهمیت شبکه های اجتماعی در بازاریابی اینترنتی آگاه هستند و در چند سال اخیر ارزش فوق العاده آن در موفقیت کمپین های بازاریابی به اثبات رسیده است.

۱۰ ) ترافیک موبایل، مشتریان بالقوه و نرخ های تبدیل

آیا بهینه سازی وب سایت خود را به صورتی کارآمد برای موبایل نیز در نظر گرفته اید؟ با توجه به استفاده‌ی گسترده‌ی کاربران اینترنتی از دستگاه‌ها و گوشی‌های هوشمند برای جستجو در وب و توجه گوگل به وب سایت‎های بهینه و واکنش گرا، باید موارد زیر را برای سنجش شاخص‌ های کلیدی عملکرد کاربران گوشی‌های هوشمند در نظر بگیرید :

نرخ تبدیل مشتری بازدیدکننده به مشتریان بالقوه از طریق گوشی‌های هوشمند

درک آنچه مخاطبین از طریق موبایل بر روی وب سایت شما انجام می‌دهند به شما کمک می‌کند که تعامل برندتان را با مشتریان بالفعل و بالقوه تقویت و بهینه سازی کرده و با محاسبه شاخص کلیدی عملکرد ( KPI Ratio Traffic-to-Leads )برای موبایل، از چگونگی عملکرد فعالیت های بازاریابی اینترنتی مرتبط با گوشی‌های هوشمند مطلع شوید.

رویداد تبدیل چیست؟

نرخ تبدیل مشتری معمولاً برای وب سایت‌های تجاری مطرح می‌شود، ولی می‌تواند برای هرکسی که به نحوی با طراحی پروژه/ طراحی رابط کاربری وب سایت project design سروکار دارد دارای اهمیت باشد. تبدیل تنها به خرید گفته نمی‌شود، انجام هر شاخص کلیدی عملکردی که برای تجارت شما اهمیت داشته باشد را می‌توان یک تبدیل به‌حساب آورد.

انواع تبدیل:

  • خرید در یک وب سایت تجارت الکترونیک
  • ثبت‌نام در وب سایت
  • ثبت اطلاعات کارت‌بانکی کاربر برای پرداخت راحت‌تر در آینده
  • ثبت‌نام برای ایجاد اشتراک در وب سایت
  • دانلود نسخه‌ی آزمایشی نرم‌افزار، وایت پیپر یا مقاله، یا هر فاکتوری که کاربر را در چرخه‌ی خرید به جلو هدایت می‌کند.
  • درخواست اطلاعات بیشتر درباره‌ی خدمات مشاوره یا محصولات عمده
  • استفاده از ویژگی یا بخش خاصی از یک نرم‌افزار، به‌خصوص بخش‌های جدید یا بروز رسانی شده
  • به‌روزرسانی یک نرم‌افزار یا برنامه ( در این مورد تنها کاربرانی در شمارش به‌حساب می‌آیند که پیش از به‌روزرسانی از آن برنامه استفاده می‌کرده‌اند.)
  • کاربرانی که نه‌تنها یک اپلیکیشن موبایل را دانلود نموده‌اند، بلکه به‌طور مستمر از آن استفاده می‌کنند. یا کاربرانی که یک هفته بعد از دانلود مرتباً از آن اپلیکیشن استفاده نموده‌اند.
  • کاربرانی که مدت‌زمان مشخصی را در وب سایت می‌گذرانند و یا تعداد مشخصی از مقاله‌ها را مطالعه می‌کنند.
  • تعداد مشخصی بازگشت به وب سایت در یک بازه‌ی مشخص (این فاکتور کاربر را به یک بازدیدکننده‌ی منحصربه‌فرد تبدیل می‌کند.)

هر فاکتور دیگری که کامپیوتر بتواند به‌طور مشخص آن را شمارش کند و انجام آن برای شما مطلوب است.

همچنین می‌توانیم زیر فاکتورهای تبدیل microconversion مانند کلیک روی یک لینک، تماشای یک ویدئوکلیپ، اسکرول کردن روی ادامه‌ی مطالب صفحه، یا سایر عملکردهای ثانویه که ممکن است به‌خودی‌خود ارزشمند نباشند، اما کاربر را در مسیر تبدیل به‌پیش می‌راند. این زیر فاکتورها می‌توانند به تحلیل‌گرانی که در جهت رضایت کاربر به ردگیری عناصر جزئی‌تر در طراحی پروژه می‌پردازند، کمک کنند.

اهمیت نرخ تبدیل مشتری

بدیهی است که شمارش تعداد قطعی عملکردهای مطلوب از دیدگاه شما، که توسط کاربران انجام‌شده‌اند، برای شما حیاتی و سودمند است. اما برای مدیریت طراحی رابط کاربری و ارزیابی میزان تأثیر عملکردهایی که در جهت رضایت کاربران انجام داده‌اید، نرخ تبدیل مشتری اهمیت بسیار بیشتری از شمارش تعداد تبدیل‌ها دارد.

حتی زمانی که طراحی رابط کاربری بدون تغییر و ثابت باقی می‌ماند، ممکن است تعداد تبدیل‌های وب سایت شما، به‌واسطه‌ی یک کمپین تبلیغاتی موفق، رشد چشمگیری داشته باشد. و این مدیون تیم بازاریابی شماست، اما به دلیل این‌که این رشد از طریق طراحی رابط کاربری در وب سایت شما به وجود نیامده است تیم طراحی نقشی در آن نداشته‌اند.

نرخ تبدیل مشتری ، میزان عملکردهایی را نشان می‌دهد که کاربران زمانی که در وب سایت شما هستند انجام می‌دهند، بنابراین این میزان، بسیار متأثر از طراحی وب سایت شماست و فاکتوری کلیدی برای ارزیابی استراتژی‌هایی است که برای بالا بردن رضایت کاربر به‌کاربرده‌اید.

درصورتی‌که نرخ تبدیل مشتری وب سایت شما پایین و پایین‌تر می‌آید، احتمالاً در طراحی وب سایت خود مشکل‌دارید، حتی اگر کمپین‌های تبلیغاتی ترافیک زیادی را به‌سوی وب سایت شما هدایت کنند.

درصورتی‌که نرخ تبدیل مشتری وب سایت شما بالاست، مدیون تیم طراحی خود هستید. (مگر این‌که در حراج باشید. مسلماً درصورتی‌که سایر فاکتورها ثابت و بدون تغییر باشند، تنها می‌توان این موفقیت را به طراحی نسبت داد).

زمانی که نسبت‌های معمول در محاسبه‌ی نرخ تبدیل مشتری پاسخگو نیستند

درحالی‌که معمولاً بهتر است نسبت تعداد کاربرانی که تبدیل می‌شوند را به تعداد بازدیدکنندگان محاسبه کنیم، استثناهایی هم دراین‌باره وجود دارد:

درصورتی‌که هم کمیت و هم کیفیت ترافیک بسیار متغیر باشد، محاسبه‌ی نسبت می‌تواند گمراه‌کننده باشد. برای مثال اگر روزی مقاله‌ای طراحی کنیم که ترافیک غیرمعمولی-مثلاً ۴ برابر- را به‌سوی وب سایت ما هدایت کند، درصورتی‌که تعداد خرید به همان میزان همیشگی باقی است، در این شرایط نرخ تبدیل مشتری به یک‌چهارم تنزل می‌یابد.

درهرصورت نباید نرخ تبدیل مشتری را در بازه‌ی زمانی یک روز محاسبه کنیم، اما ممکن است این مقاله تا یک هفته نیز ترافیک وب سایت ما را تحت تأثیر قرار دهد، که در این صورت بازهم اگر نسبت را محاسبه کنیم، درصورتی‌که میزان فروش ثابت باشد، نرخ تبدیل مشتری پایین می‌آید. درنتیجه این نرخ تبدیل مشتری معتبر نیست.

بنابراین اگر ترافیک وب سایت شما دچار تغییری ناگهانی شد، به دنبال دلیل آن باشید. مسلماً این بازدیدکنندگان جدید از بازدیدکنندگان معمول شما متفاوت هستند و به همان اندازه تبدیل نخواهند شد. یک راهکار این است که میزان رویدادهای تبدیل را بررسی کنید ،چنانچه این میزان در حد معمول همیشگی باقی‌مانده است، پس به‌احتمال‌زیاد وب سایت شما دچار یک نوسان کوتاه‌مدت شده است، و این افزایش ترافیک به افزایش خرید و نرخ تبدیل مشتری نمی‌انجامد.

نرخ تبدیل مشتری باید در چه بازه‌ی زمانی محاسبه شود؟

معمولاً بازه‌ی زمانی یک ماه برای محاسبه‌ی نرخ تبدیل مشتری منطقی است، اما مسلماً پاسخ واحدی برای این سؤال وجود ندارد. درواقع در ارتباط با اهداف متفاوت بازه‌های زمانی مختلف را می‌توان در نظر گرفت. در ادامه به تشریح معیارهای اصلی برای تصمیم‌گیری درباره‌ی این بازه‌ی زمانی می‌پردازیم :

بازه‌ی زمانی باید آن‌قدر کوتاه باشد که بتوان نرخ تبدیل مشتری را در بازه‌های زمانی مختلف محاسبه کرد و نتایج مختلف آن را در روند بهبود تجارت خود به‌کارگیریم. اگر مثلاً بازه‌ی زمانی را یک سال در نظر بگیریم، باید مدت‌زمان بسیار زیادی بگذرد تا بتوانیم نتایج نرخ تبدیل مشتری را در چند بازه‌ی زمانی باهم مقایسه کنیم، از طرفی این نتایج آن‌قدر نامتغیر خواهند بود که اطلاعات سودمندی را برای بهبود سوددهی تجارتمان در اختیار ما نخواهند گذاشت.

بازه‌ی زمانی باید آن‌قدر بلند باشد که نرخ تبدیل مشتری به‌راحتی دستخوش نوسان‌های احتمالی در ترافیک وب سایت قرار نگیرد و درعین‌حال تا جایی که امکان دارد تغییرات ساختاری که وب سایت دچار آن می‌شود را در برگیرد. برای مثال ترافیک بسیاری از سایت‌های تجارت عمده در آخر هفته‌ها بسیار پایین می‌آید زیرا عمده‌ی مخاطبان آن‌ها در این زمان تعطیل هستند.

نرخ تبدیل روزانه

اگر چنین وب سایت‌هایی نرخ تبدیل مشتری خود را به‌صورت روزانه محاسبه کنند نتایج آن در روزهای مختلف بسیار متغیر خواهد بود و این تغییرات به عملکرد وب سایت بستگی نخواهد داشت، بلکه به تفاوت ترافیک در روزهای کاری و روزهای تعطیل مربوط می‌شود. بازه‌ی زمانی یک هفته این نوسانات را یکنواخت می‌کند و نرخ تبدیل مشتری محاسبه‌شده، با این نوسانات تغییر نخواهد کرد.

بازه‌ی زمانی باید متناسب با تغییراتی که در محصولات و طراحی وب سایت خود می‌دهید باشد. برای مثال اگر یک‌بار در ماه وب سایت خود را به‌روزرسانی می‌کنید، در نظر گرفتن بازه‌ی زمانی ۳ ماهه برای تعیین نرخ تبدیل مشتری مشکل‌زا خواهد بود. زیرا در این صورت هر بار ۳ آپدیت مختلف را در بازه‌ی زمانی خود دارید، بنابراین قادر نخواهید بود تغییراتی و تأثیراتی که به‌واسطه‌ی هر آپدیت در نرخ تبدیل مشتری ایجاد می‌شود را ارزیابی کنید.

صرف‌نظر از این‌که چه بازه‌ی زمانی را انتخاب می‌کنیم باید تغییرات فصلی را نیز که این بازه‌ی زمانی را تحت تأثیر قرار می‌دهند در نظر بگیریم. برای مثال بیشتر سایت‌های خرید اینترنتی در اواخر سال، فروش بسیار بیشتری را تجربه می‌کنند. این در حالی است که فعالیت کلی سایت پایین‌تر از حد معمول است و تنها فروش انجام می‌شود. بنابراین نرخ تبدیل مشتری به‌طور چشمگیری افزایش می‌یابد.

برای وب سایت‌های کوچک‌تر، بازه‌ی زمانی باید بلندتر باشد تا بتوان تغییرات آماری قابل‌ملاحظه‌ای را در آن مشاهده نمود. اگر بازه‌ی زمانی که در نظر می‌گیریم تنها شامل چند رویداد تبدیل باشد، نرخ تبدیل مشتری با هر نوسانی به‌صورت رندوم تغییر خواهد کرد. بنابراین سعی کنید تمامی فاکتورهای ذکرشده را برای انتخاب بازه‌ی زمانی متناسب در نظر بگیرید تا بتوانید نرخ تبدیل مشتری منطقی و صحیحی را به دست آورید.

نرخ تبدیل مطلوب

اما چه نرخی یک نرخ تبدیل مشتری مطلوب برای وب سایت شما به شمار می‌آید؟ اگر به‌صورت کلی بخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم باید بگوییم نرخی که از نرخ تبدیل مشتری قبلی بالاتر باشد. به‌عبارت‌دیگر این عدد نسبی است.

برخی فاکتورهایی که بر نرخ تبدیل مشتری تأثیرگذار هستند عبارت‌اند از:

میزان شهرت و علاقه‌ی کاربران به برند: اگر برند ما میان مردم سابقه‌ی خوبی داشته باشد نرخ تبدیل مشتری بالاتری را به دست خواهیم آورد حتی اگر تمام فاکتورهای دیگر ثابت نگه‌داشته شوند.
قیمت: بدیهی است که اجناس ارزان‌قیمت راحت‌تر به فروش می‌روند، بنابراین نرخ تبدیل مشتری را بالاتر می‌برند. به این منظور سعی کنید هر چند وقت یک‌بار اجناس خود را حراج کنید.
سهولت یا پیچیدگی فروش: فروش آنی محصولات نرخ تبدیل مشتری را بالا می‌برد. محصولات یا خدماتی که پیش از خرید، به ماه‌ها تحقیق و بررسی، و یا تأیید کمیته‌ی فروش و نوشتن قرارداد نیاز دارند، طبیعتاً داری نرخ تبدیل مشتری پایین‌تری هستند.

میزان التزام کاربران برای انجام عملکردی در وب سایت

اینکه کاربران را به خواندن ۵ مقاله‌ی رایگان تشویق کنیم بسیار راحت‌تر از این است که از آن‌ها بخواهیم در فرم یک خبرنامه‌ی ایمیلی ثبت‌نام کنند، زیرا کاربران نمی‌خواهند برای جستجوی یک وب سایت ملزم به انجام کاری باشند. بنابراین خواندن ۵ مقاله نرخ تبدیلی بیشتر از تکمیل فرم خبرنامه خواهد داشت.
نرخ تبدیل مشتری در طول زمان متغیر است. هرچه پیش می‌رویم مردم نسبت به خریدهای اینترنتی رغبت بیشتری نشان می‌دهند، بنابراین در همین راستا نرخ تبدیل هم بالاتر می‌رود. علاوه بر این، زیر فاکتورهای تبدیل (عملکردهای جزئی‌تر در مسیر تبدیل) دارای نرخ بالاتری نسبت به عملکردهای کلی‌تر هستند (دراین‌باره در ادامه‌ی مطالب توضیح خواهم داد).

نرخ تبدیل در قیاس با ارزیابی میزان کارایی وب سایت

بسته به روشی که برای شمارش تبدیل‌ها انتخاب می‌کنید، نرخ تبدیل مشتری معمولاً بین ۱% تا ۱۰% متغیر است. از طرف دیگر زمانی که “نرخ موفقیت” success rate (میزان موفقیت کاربران در به انجام رساندن یا تکمیل یک عملکرد) در میزان کارایی Usability وب سایت را ارزیابی می‌کنیم، نرخ ۸۰% را به دست می‌آوریم! این حد از اختلاف به چه دلیل است؟

دلیل این اختلاف این است که در ارزیابی میزان کارایی وب سایت، از کاربر می‌خواهیم عملکردی را انجام دهد تا ببینیم که آیا موفق به انجام آن می‌شود یا نه. و این به معنای این نیست که کاربر واقعاً عملکرد مطلوب ما را انجام داده است و یک رویداد تبدیل صورت گرفته است. نرخ موفقیت ۸۰% به این معناست که ۸۰ درصد از کاربران موفق به انجام عملکرد موردنظر شده‌اند و ۲۰ درصد از آن‌ها نتوانسته‌اند این پروسه را تکمیل کنند. پس همان‌طور که گفته شد منظور این نیست که ۸۰% از کاربران پرداخت انجام داده‌اند و نرخ تبدیل مشتری را بالابرده‌اند.

وب سایتی را در نظر بگیرید که دارای نرخ تبدیل مشتری ۴% و نرخ موفقیت ۸۰% در ارزیابی میزان کارایی وب سایت است. اگر این وب سایت میزان کارایی خود را بالا ببرد به‌گونه‌ای که ۲۰% باقیمانده هم بتوانند عملکرد موردنظر را انجام دهند، نرخ تبدیل مشتری وب سایت از ۴% به ۵% افزایش می‌یابد.

آیا باید نرخ تبدیل مشتری را به حداکثر برسانیم؟

پاسخ منفی است! گاه بالاتر بردن نرخ تبدیل مشتری از حد خاصی آن‌قدر هزینه به دنبال دارد که انجام آن به‌صرفه نیست، بنابراین بهتر است که تنها سعی کنیم تا حد امکان این نرخ را ارتقا دهیم. برای روشن‌تر شدن موضوع، فاکتور قیمت را در نظر بگیرید: بسته به توان خرید کاربران و میزان انعطافی که در مقابل کاهش یا افزایش قیمت محصولات از خود نشان می‌دهند، میزان فروش متغیر خواهد بود. کاربران در مواجهه با تغییر قیمت محصولات، از خود واکنش‌های متفاوتی نشان می‌دهند:

  • دسته اول: تنها در صورتی خرید می‌کنند که قیمت محصولات به میزان قابل‌توجهی پایین آمده باشد.
  • دسته دوم: حتی باوجود افزایش قیمت‌ها نیز به خرید محصولات ادامه می‌دهند.

درصورتی‌که قیمت را ۱۰% بالا ببریم و درنتیجه میزان فروش ۱۰% پایین بیاید، درآمد شما ثابت خواهد ماند. حال ممکن است بسته به واکنشی که کاربران از خود نشان می‌دهند، این میزان به ۲۰% (در مورد دسته‌ی اول) یا ۵% (در مورد دسته دوم) تغییر کند. بنابراین درصورتی‌که اکثر کاربران شما از دسته‌ی دوم هستند به نفع شماست که کاهش جزئی نرخ تبدیل را که به دنبال افزایش قابل‌توجه قیمت محصولات ایجاد می‌شود را بپذیرید.

نرخ تبدیل مشتری و میزان رضایت کاربر

نرخ تبدیل مشتری مطلوب، نشان‌دهنده‌ی به ثمر رسیدن تلاش‌هایی است که در جهت بالا بردن سطح رضایت کاربر، در وب سایت انجام‌شده است. بنابراین ارزیابی و هم سو کردن آن با تغییرات ایجادشده در طراحی رابط کاربری، اهمیت زیادی در تشخیص میزان کارایی وب سایت دارد. همان‌طور که پیش‌ازاین گفته شد پارامترهای دیگری هم در تعیین نرخ تبدیل مشتری مشارکت دارند، اما بیشترین سهم به طراحی رابط کاربری اختصاص می‌یابد.

برای مثال در مورد نرخ بازگشت سرمایه از طریق میزان کارایی وب سایت، به موارد بسیاری برخورده‌ایم که با ساده‌تر کردن فرمت یک فرم ثبت‌نام، نرخ تبدیل مشتری تا حد قابل‌ملاحظه‌ای افزایش‌یافته است. حذف یک سؤال غیرضروری از فرم ثبت‌نام سرعت تکمیل فرم را بالاتر می‌برد و درنتیجه می‌تواند راهکار سودمندی برای بالا بردن نرخ تبدیل مشتری باشد. از طرف دیگر در اکثر فرم‌ها برای هر سؤالی که مطرح‌شده است دلیل محکمی وجود دارد و ممکن است با حذف آن‌ها، طراحی رابط کاربری و میزان کارایی وب سایت دچار مشکل شود و درنتیجه نرخ تبدیل مشتری کاهش یابد.

درنهایت باید بسته به محتوای وب سایت از طریق A/B تستینک روش‌های مختلف را به محک آزمایش بگذارید و فاکتوری را که نرخ تبدیل مشتری بالاتری را به همراه دارد، تقویت کنید.

استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست ؟ تست A/B چیست ؟

تست A/B (یا آزمون A/B) به شما کمک می‌کند تا بهترین رابط و تجربه کاربری را برای وب سایت یا اپلیکیشن خود انتخاب کنید. در حقیقت، در تست A/B شما سعی می‌کنید با شناخت رفتار مخاطب، بهترین تجربه کاربری را به او ارائه دهید. مطمئن باشید در دنیای دیجیتال مارکتینگ، ارائه تجربه کاربری موفق به معنی فروش و سود بیشتر است.

تست A/B (که با عنوان‌های Spliting Testing و Bucket Listing نیز شناخته می‌شود) روشی است که با آن می‌توانید دو نسخه از یک وب سایت یا اپلیکیشن را با یکدیگر مقایسه کنید. شاید بپرسید چرا؟ برای آنکه بدانید کدام یک از نسخه‌ها عملکرد بهتری دارند.

استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست و ارتباط آن با نرخ تبدیل مشتری

در این روش، دو نسخه از یک صفحه وب سایت ایجاد می‌شود که در یک نسخه عنصر مورد آزمایش به شکل A و در نسخه‌ی دیگر به شکل B قرار داده شده است. سپس این صفحات، در یک بازه زمانی معین (معمولاً بین ۳ تا ۱۰ روز) به صورت تصادفی به کاربران نمایش داده می‌شود (به این معنی که یک کاربر ممکن است صفحه A و کاربر دیگری صفحه B را به صورت همزمان مشاهده کنند). در نهایت، با مقایسه‌ی عملکرد کلی هر دو نسخه می‌توانید نسخه نهایی وب سایت را به گونه‌ای طراحی کنید تا بالاترین نرخ تبدیل مشتری کاربر به مشتری را دریافت نمایید.

توجه داشته باشید زمانی که از تبدیل کاربر به مشتری صحبت می کنیم، منظورمان این نیست که حتماً مشتریان باید از شما کالایی را خریداری کنند. تبدیل کاربر به مشتری به این معنی است که شما کاربر را وادار به انجام یک عمل در سایت خود می‌کنید. مطمئناً هر وب سایتی که در اینترنت وجود دارد با یک هدف خاص راه اندازی شده است.

مواردی که می‌توان با تست A/B آزمایش کرد

شاید بتوان گفت تمامی متغیرهای موجود در یک صفحه یا اپلیکیشن را با تست A/B آزمایش کرد. به عبارت دیگر، هر قسمتی از سایت که بر روی رفتار کاربر تاثیر بگذارد از طریق تست A/B قابل سنجش است. از رایج‌ترین موارد آزمایش شده می‌توان به فهرست زیر اشاره کرد:

    • عنوان صفحه
    • زیر تیترها
    • پاراگراف توضیحات
    • نظرات مشتریان
    • متن دکمه فراخوان به عمل
    • دکمه فراخوان به عمل
    • لینک‌ها
    • تصاویر
    • محتوای موجود در صفحه
    • دکمه‌های مرتبط با شبکه‌های اجتماعی
    • ریپرتازهای خبری در رسانه‌های مختلف
    • گواهینامه‌ها و افتخارات

تست A/B برای پیشنهادات شگفت‌انگیز و تخفیف‌ها نیز می‌تواند موثر و مفید باشد. نکته قابل توجه این است که حتماً دقت کنید یک بازدیدکننده‌ی مشخص همواره به یک نسخه‌ی ثابت هدایت شود.

برای مثال اگر شما در حال آزمایش پیشنهاد هدیه‌ی رایگان در حالت A و ارائه کوپن تخفیف در حالت B هستید، دقت کنید که بازدیدکنندگانی که به نسخه‌ی A هدایت می‌شوند در دفعات بعدی مراجعه به سایت، باز هم به همان نسخه‌ی A هدایت شوند. این موضوع درباره نسخه B نیز صدق می‌کند. اگر به این نکته دقت نکنید ممکن است سبب ایجاد بی‌اعتمادی در بازدیدکنندگان شوید.


 آموزش دیجیتال مارکتینگ

 اصطلاحات دیجیتال مارکتینگ


به پایان جلسه دوم آموزش دیجیتال مارکتینگ رسیدیم . در این بخش سعی کردم تا شما را با استراتژی های حضور در بازارهای آنلاین آشنا کنم. نظر شما درباره دیجیتال مارکتینگ چیست ؟ اهمیت آن برای کسب وکارها در فضای مجازی چقدر اولویت دارد ؟ شما بازاریابی سنتی را ترجیح میدهید یا بازاریابی آنلاین ؟ چه استراتژی های دیگری برای حضور کسب وکار ها در فضای مجازی می شناسید ؟

نظرات خود را با آی تی من درمیان بگذارید.

46 پاسخ

    1. بنا بر تعریف جانسون (Johnson) و شولز (Scholes) استراتژی یعنی

      «دامنه‌ی فعالیت و مسیر حرکت سازمان در درازمدت که با خلق مزیت‌ها، منابع لازم را برای تامین نیازهای بازار و انتظارات ذینفعان در محیطی چالش‌برانگیز به دست می‌آورد.»

    1. بله ! چراکه نه . شما میتوانید در سایت های انجام پروژه به صورت فریلنسری ثبت نام کنید و مهارت های خود را ثبت کنید ، به زودی برای شما از طرف کاربران آن وبسایت سفارش های متناسب با حرفه تان می آید.

    1. چه بخواهیم و چه نخواهیم ، به سمت دیجیتالی شدن پیش میرویم و کسب وکار ها عمدتا به دودسته :
      کسب وکار های دیجیتالی و کسب وکار هایی که به سمت دیجیتالی شدن پیش می روند تقسیم می شوند.
      کسب وکارهای فیزیکی هم برای فروش بیشتر و عقب نماندن از رقبا مجبور به حضور در بازار انلاین و استفاده از دیجیتال مارکتینگ هستند.

    1. اول از همه فروشگاه شما تا چه حد بزرگ است ؟
      اگر فروشگاه کوچک دارید : شما با راه اندازی یک سایت فروشگاهی و دادن آدرس آن به اهالی محل ، میتوانید سفارشات مشتریان خود را راحت تر و سریع تر دریافت کنید و برای رضایت مشتریان تان ، سفارش آنها را دررب منزل تحویل دهید.
      اگر فروشگاه بزرگ دارید : راه اندازی یک سایت و داشتن صفحات اجتماعی بروز ، محتوای جذاب و یکتا ، تبلیغات مداوم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *