اشتباهات دیجیتال مارکتر در بازاریابی دیجیتال میتواند کسب و کار را به نابودی بکشاند!!! اگر یک دیجیتال مارکتر هستید و با خم و پیچ های دیجیتال مارکتینگ آشناییت ندارید، این مقاله را حتما بخوانید. در ادامه همراه با آی تی من ، جلال ترابی باشید.
داشتن استراتژی موفق برای بازاریابی نیازمند پلتفرم، کانال، شنوندگان و محتوای مناسب است. درواقع چالشهای استراتژی دیجیتال مارکتینگ بهاندازهای سخت است که اغلب شرکتها اشتباهات خود را دائم تکرار میکنند.
نتیجهی تحقیقات نشان داده است امروزه بیش از پنج هزار پلتفرم برای کمک به کسبوکارها در دسترس است و تنها ۹ درصد بازاریابان میتوانند روی استفاده از یک روش تمرکز کنند.
درنتیجه برندها تلاش کمتری برای اجرای استراتژی بازاریابی و جلب رضایت مخاطبان خود انجام میدهند. این اشتباههای رایج تنها مختص استراتژیهای بازاریابی نیست بلکه توسط کسبوکارهایی که برای افزایش مخاطب تلاش میکنند نیز انجام میشود.
هم اکنون دو دوره بسیار خوب در این زمینه دارم که به شما توصیه میکنم حتما مطالعه کنید :
دست کم گرفتن اهمیت داده ها از اشتباهات دیجیتال مارکتر
بسیاری از کسبوکارهای در حال رشد اهمیت دادهها را در توسعهی استراتژی بازاریابی دست کم گرفته و زمان چندان زیادی را به تحقیقات تخصیص نمیدهند. درصورتیکه روزبهروز به اهمیت استفاده از داده افزوده میشود. هرقدر دادههای بیشتر و مفیدتری در اختیار بازاریابان قرار بگیرد، فرصتهای بیشتری برای شناخت مشتری و محصولات فراهم میشود. به همین دلیل شرکتها نباید هیچ محدودیتی در جمعآوری و استفاده از دادهها قائل شوند.
بهعنوان مثال بسیاری از شرکتهای مشاوره، هر کلمهی کلیدی را به چشم فرصتی جدید برای جمعآوری داده به منظور پیدا کردن مخاطبان جدید میبینند. این شرکتها حجم زیادی از کلمات کلیدی را توسعه دادهاند تا به موتور جستجوی هر مشتری میلیونها کلمهی کلیدی اختصاص دهند.
اهمیت ندادن به دادهها باعث میشود شرکتها چشمانداز ارزشمندی را از دست بدهند یا نتیجهگیری درستی نداشته باشند مخصوصا زمانی که نیازهای شخصی هر مشتری باید مشخص شود. برندها میتوانند دادهی مورد نظر خود را از طریق مصاحبه با مشتری، نظرسنجی و تحقیقات در زمینهی بازار تأمین کنند. اگر دادههای جمعآوری شده با تجزیه و تحلیل مناسبی همراه باشند میتوانند درآمد شرکت را تا ۱۵ درصد افزایش دهند.
عدم تمرکز برروی ویژگی منحصر به فرد محصول یا خدمت از اشتباهات دیجیتال مارکتر
پیوستن لایههای مختلف استراتژی بازاریابی برند باید تعریف واحدی از وجه تمایز برند نسبت به رقبا را نشان دهد. تعریف وجه تمایز برند، به مشتری این امکان را میدهد که بداند کدام برند نیازهایش را بهتر برطرف میکند تا با دید بهتری نسبت به انتخاب محصول مورد نظر اقدام کند. همچنین این ویژگی منحصربهفرد باید محوریت تمام کمپینهای مرتبط با بازاریابی دیجیتال باشد. بسیاری از موتورهای جستجو محصولات را بر اساس ویژگیهای پایه و قیمت آنها دستهبندی میکنند. درنتیجه مشخص کردن وجه تمایز برند نقش حیاتی را در مشخص شدن هدف اصلی برند ایفا میکند.
برندها برای مشخص کردن ویژگی منحصربهفرد خود باید بپرسند «چه ویژگی باعث میشود مردم محصول ما را انتخاب کنند؟» بهعنوان مثال برندی که در زمینهی تولید کفش فعالیت میکند، تمرکز خود را روی تولید کفشهایی با ماندگاری بالا میگذارد و یک برند دیگر محصولات شخصیسازی شده را بهعنوان ویژگی منحصربهفرد انتخاب میکند.
مورد اولی که بررسی کردیم یعنی تحلیل دادههای جمعآوری شده، باعث جذب مشتریهایی میشود که دنبال بهترین و مقرونبهصرفهترین انتخاب هستند و مورد دوم یعنی تمرکز روی ویژگی منحصربهفرد، مشتریهایی را جذب میکند که به ظاهر و نام برند اهمیت بیشتری میدهند.
اهمیت نداشتن مشتریان فعلی در کسب وکار = اشتباهی بزرگ !
دانشگاه کسبوکار هاروارد در تحقیقات مختلف خود اعلام کرده است نگه داشتن مشتریهای فعلی بین پنج تا ۲۵ برابر ارزانتر از تلاش برای جذب مشتریهای جدید است. درنتیجه میتوان گفت تلاش برای نگهداری مشتری میزان درآمد شرکت را به میزان قابل توجهی افزایش خواهد داد. اما بسیاری از کسبوکارها مشتریهای فعلی برند را فدای مشتریهای جدید کرده و تلاشی برای افزایش ماندگاری آنها انجام نمیدهند.
نتیجهی تحقیقات دیگری نشان داده است شرکتها تا ۷۰ درصد شانس بیشتری برای فروش محصول به مشتریهای قدیمی دارند درحالیکه تنها ۲۰ درصد شانس دارند مشتری جدید را نسبت به خرید محصول برند ترغیب کنند.
مشتری که حاضر شده است یک بار پول خود را برای خرید محصول یک برند خرج کند خیلی راحتتر از مشتری جدید نسبت به خرید محصول جدید تشویق میشود. مشتری وفادار سرمایهی هر برندی است و حفظ ارتباط میزان وفاداری آنها را افزایش خواهد داد.
دادن پیشنهاد ویژه برای خرید محصول، در نظر گرفتن تخفیف یا مطلع کردن آنها از رسیدن محصولات جدید پیش از آغاز تبلیغات سراسری، به مشتری احساس ارزشمند بودن داده و وفاداری آنها را نسبت به برند افزایش میدهد.
این افراد تشویق میشوند بازخوردهای خود را با برند در میان گذاشته و به پیشرفت آن کمک کنند. کمپینهای ایمیلی و نظرسنجی از آنها از ابتداییترین راههای حفظ ارتباط با مشتریهای قدیمی برند است و نسبت به جذب مشتری جدید هزینهی بسیار کمتری دارد.
از بین بردن اشتباهات بازاریابی غیر ممکن نیست، تنها کافی است سرعت فرآیند استراتژی بازاریابی را پایین آورید، دادههای لازم را جمعآوری کرده، خودتان را از رقبا متمایز کنید و به مشتریهای قدیمی خود ارزش دهید. اعمال این راه حلهای ساده، کمک میکند استراتژیهای بازاریابی نتیجهی بهتر و هزینهی بسیار کمتری داشته باشد.
به نظر شما چه اشتباهات رایج دیگری می تواند در این زمینه رخ بدهد؟ آیا دیجیتال مارکتینگ در ایران، در مسیر واقعی خود قرار دارد؟ منتظر نظرات و پیشنهادات شما هستم.
32 پاسخ
عنوان جذب کننده ای رو برای این مطلب انتخاب کردید
خود مطلب هم خوب بود
از این پس شما را دنبال میکنم
ارادت
خوشحالم
ممنون از شما. واقعا استفاده کردم
سپاس
سلام آقای ترابی
ممنون از مطالب خوب و کاربردی شما
آی تی من در ارائه مطالب ناب و کاربردی بی نظیره
واقعا نیست سایت دیگری در این سطح
سپاسگزاریم
خیلی ممنونم لطف دارین
مثل همیشه عالی و کاربردی
خیلی ممنونم
درباره دیجیتال مارکتینگ دوره ای هم گذاشتید؟
بله این دوره رو دنبال کنید : آموزش دیجیتال مارکتینگ
ممنون از مطالب خوبتون
سپاس
عالیه سایتتون
ممنونم
بسیار مطالبتون مفید،خلاصه و عالی بود.درواقع اصل مطلبو به من گفتین.ممنون از شما
ممنون از شما
عالی هستی آی تی من !
ممنونم
مطلب خیلی زیبایی بود
سپاس از شما
ممنون ولی میشه یه نمونه استراتژی هم بگید . معمولا چطور باید استراژی نوشت؟
سلام دوست عزیز
به طور خلاصه برای نوشتن یک استراتژی برای کسب وکار اصولا باید اینگونه عمل کرد :
تدوین استراتژی نیاز حیاتی هر کسب و کاری محسوب می شود. هر شرکتی برای آغاز یک مسیر جدید و حرکت به سمت ناشناختهها نیازمند نقشهی راهی است که آن را استراتژی یا راهبرد مینامیم.
استراتژی کسب و کار Business Strategy مشخص می کند، هدف از ایجاد یک کسب و کار چیست، این هدف چگونه محقق خواهد شد و از چه طریقی به درآمدزایی می رسد. البته در برنامه بازاریابی استراتژیک یک شرکت موارد دیگری هم ذکر خواهد شد، اما این عوامل ذکر شده اساس هر کسب و کاری را تشکیل می دهند و هیچ بیزینسی بدون مشخص کردن آنها نمی تواند مدت زیادی در بازار دوام بیاورد.
احتمالا اکثر شما که در بیزینس کوچکی فعالیت دارید و یا کارآفرین هستید با طرح کسب و کار آشنایی دارید، شاید حتی دغدغه نوشتن آنرا برای کسب و کارتان داشته اید و نهایتا برای نوشتن آن از مشاوران متخصص در این امر کمک گرفته اید. طرح کسب و کار به منزله زیرساخت های یک کسب و کار است، وجودش سبب ثبات و دوام کسب و کار میشود و عدم وجودش هم منجر به آن میشود که در مواقع بحرانی بیزینس ها مسیر خود را گم کنند و حتی با شکست مواجه شوند.
استراتژی کسب و کار جزئی از طرح کسب و کار است که با توجه به تمام مستندات مندرج در طرح کسب و کار مشخص میکند بهترین راهبرد یا استراتژی و برنامه بازاریابی برای یک شرکت در مدت زمان مشخص چیست. به این صورت کسب و کارها برنامه های اجرایی خود را براساس استراتژی های مارکتینگ، هدف برند، بودجه در دسترس، و هرآن چیز دیگری که ممکن است تاثیرگذار باشند مشخص میکنند.
گام اول : جمع آوری اطلاعات
کسب و کار شما کجا میرود؟ برای یافتن پاسخ باید بدانید که اکنون کجا هستید. پس قبل از حرکت به جلو باید عملکرد گذشته و یا شرایط فعلی خود را بررسی کنید. به دقت هر یک از بخشهای کسب وکار را در نظر بگیرید، عملکردهای خوب را شناسایی کنید، فعالیتهایی که باید تقویت شود و فرصتهایی که منتظر شماست مشخص کنید و تدبیری برای استفاده از آنها بیاندیشید.
گام دوم : تهیه کردن بیانیه چشم انداز (Vision Statement)
بیانیه چشم انداز باید مسیر آینده ی کسب وکار و اهداف میان مدت تا بلند مدت آن را توصیف کند. این بیانیه در مورد توصیف ارزشها و اهداف شرکت است. کارشناسان تجاری در مورد اولویت ارائه ی یک بیانیه چشم انداز و یک بیانیه مأموریت سالها بحث کرده اند.
اما در واقع، شما باید به طور همزمان هر دو را تهیه کنید. مشخص کردن این موارد سبب می شود بدانید کدام استراتژی را باید برگزینید که ماموریت و اهداف کسب و کارتان محقق شود. این موارد در برندبوک یا کتابچه برند درج میشوند.
چنانچه برای کسب و کارتان برندبوکی تهیه نکرده اید توصیه میشود حتما در اسرع وقت اینکار را انجام دهید چراکه بخش مهمی از تصمیم های استراتژیک بر اساس استراتژی های برندینگ صورت میگیرد و مهمتر از آن اگر اهداف و ماموریت برند مشخص نباشد نمیتوان مسیر درستی را برای آن متصور شد.
گام سوم : تهیه ی بیانیه ی ماموریت (Mission Statement)
مانند بیانیه چشم انداز، بیانیه مأموریت نیز هدف سازمان را تعریف میکند. اما تمرکز اصلی بیانیه مأموریت بر روی اهداف اولیه است. ماموریت کسب و کار مشخص میکند هدف اصلی از ایجاد آن کسب و کار چه بوده است. بنابراین در یک بیانیه چشم انداز، باید از خود پرسید که در ۱۰سال آینده میخواهیم کجا باشیم؟ اما سؤالات یک بیانیه مأموریت به صورت زیر است:
– کسب وکار ما چیست؟
– چگونه آن را انجام میدهیم؟
– بخاطر چه افرادی آن را انجام میدهیم؟
– با این کسب وکار چه ارزشی ایجاد میکنیم؟
گام چهارم : تعیین اهداف استراتژیک
هدف این مرحله از فرآیند تدوین استراتژی کسب وکار، تعیین مجموعه ای از اهداف پیشرفته برای تمامی بخش های کسب و کار است. مرحله ی اهداف استراتژیک نیازمند تعیین اولویت ها و گردآوری اطلاعات برای بهبود عملکرد و برنامه ها است تا چشم انداز و مأموریت کسب وکار مشخص شود تا از این طریق بتوانید مناسبترین استراتژی بازاریابی را شناسایی کنید.
گام پنجم : مشخص کردن برنامه های تاکتیکی (Tactical Plans)
اکنون وقت آن است که اهداف استراتژیک به برنامههای کوتاه مدت دقیق تری تبدیل شوند. این برنامه ها شامل عملکرد بخشهای مختلف و عملیات سازمان هستند و حتی میتوانند عرضه کنندگان را نیز شامل شوند.
در این مرحله از تدوین استراتژی کسب وکار باید بر نتایج قابلسنجش تمرکز کرده و با ایجاد ارتباط با سهامداران، زمان و نوع خواسته های آنها را شناسایی کنید. برای اجرای استراتژی کسب وکار می توانید از این برنامه های تاکتیکی به عنوان عملکردهای سریع استفاده کنید.
برنامه های تاکتیکی نوع عملکرد، مدت زمان اجرا، بسترها و شبکه هایی که جهت انجام تبلیغات به آن نیاز است را مشخص میکند، در نتیجه برنامه ریزی برای فعالیت های بازاریابی با شفافیت دنبال خواهد شد.
گام ششم : مدیریت عملکرد
شاید کل فرآیند برنامه ریزی و تلاش شما برای تدوین استراتژی کسب و کار به پایان برسد، اما ارزیابی مستمر تمامی اهداف و برنامه های اجرایی برای اطمینان از اینکه هنوز در راستای اهداف کلی حرکت میکنید، بسیار ضروری است.
مدیریت و کنترل کل فرآیند یک استراتژی، فعالیت پیچیده ای است و بیشتر مالکان، مدیران و صاحبان کسب وکار به امید روش های جایگزین برای مدیریت استراتژی هستند. پیاده سازی، مدیریت و ارزیابی یک استراتژی کسب وکار نیازمند مربوط بودن اطلاعات جمع آوری شده، دسته بندی تمامی اطلاعات کلی، برنامه ریزی، اولویت بندی و داشتن یک چشم انداز استراتژیک مشخص است و تمام این موارد زمانی حاصل می شود که فرآیند تدوین استراتژی کسب و کار با دقت و به درستی انجام شده باشد.
مطلب خوبی بود . دمتون گرم . با ارزوی موفقیت روز افزون !
ممنونم
بنده هم آرزوی موفقیت و سربلندی دارم
درباره دیجیتال مارکتینگ بیشتر مطلب بگذارین
بله حتما
عالی بود مثل همیشه
ممنون
بسیار جالب بود من تازه وارد این حرفه شدم و خیلی برایم مفید بود.
خوشحالم مفید بوده براتون
سپاس از مطلب خوبتون
سوالی که دارم اینه که آیا من که پروژه های خیلی کوچک و کوتاه مدت هم انجام میدهم(مثلا مارکتینگ برای یک رویداد یا فروش فوق العاده با مدت زمان محدود)، هم می تونم از این استراتژی ها بهره ببرم یا روش های مخصوص لازم دارم؟ ممنون میشم راهنمایی بفرمایید که چطور کسب اطلاع کنم
سلام
بله استراتژی، زمان و مکان برای استفاده نمیشناسه
هم بلند مدت میتوانید استفاده کنید و هم کوتاه مدت
پیشنهاد میکنم دوره دیجیتال مارکتینگ رو دنبال کنید تا درمورد استراتژی های مارکتینگ و موفقیت در زمینه های مختلف آن مهارت پیدا کنید : آموزش دیجیتال مارکتینگ