محیط کار پر استرس برای هر کسب و کار میتواند هم بد و هم خوب باشد. امروز یک مقاله ای دیگر درباره استارتاپ ها نوشته ام. مقاله ای که میتواند راهگشای بسیاری از صاحبان کسب وکار های نوپا باشد. در ادامه همراه با آی تی من، جلال ترابی باشید.
هدف هر مدیرعامل رسیدن به موفقیت اقتصادی است؛ اما بسیاری از افراد موفقیت را یک روند آسان و پایان استرس نمیدانند. موفقیت هم چالشهای خود را به دنبال دارد؛ و این نوع چالشها نگرانکنندهتر از چالشهای مربوط به مراحل اولیه و راهاندازی شرکت است.
هرچقدر بتوانید با چالشهای بحرانی بیشتری مبارزه کنید، ادامهی کار برایتان آسانتر خواهد شد. مدیرها معمولا وقتی مشغول حل مشکلات و هدایت تیم خود در شرایط سخت هستند، تنها بر یک مورد تمرکز میکنند: نجات. در این شرایط آنقدر مشغول مشکلات هستند که وقتی برای اضطراب ندارند.
اگر درباره استارتاپ چیزی نمیدانید، یا میخواهید مقالات بیشتر بخوانید لینک های زیر را دنبال کنید:
اما زمانی که شرکت شما وارد یک دورهی پیروزی و موفقیت میشود ناگهان متوجه میشوید که داراییهای بیشتری برای باختن دارید و باید از آنها محافظت کنید. انتظارات بالا میروند. متوجه میشوید که تمام تصمیمها بر عهدهی شما است و دچار یک موج جدید استرس میشوید: نگرانی از خرابکاری یا ناامید شدن تیم.
محیط کار پر استرس در شرایط نجات
باید یک شوق و احساس عمیق در همه وجود داشته باشد. انسانها از طریق حل مسئله پیشرفت میکنند. عامل تقویت تیم اصطلاحی به نام مربع P است: رنج ضربدر نزدیکی. به بیاندیگر هرچقدر رنج افراد و نزدیکی آنها با یکدیگر بیشتر باشد، تیم پیوستگی و اتحاد بیشتری دارد. سختکوشی برای حل مسائل دشوار افراد را گرد هم آورده و فرهنگ سازمانی را تقویت میکند.
بنابراین زمانی که تیم شما با روشن کردن تمام سیلندرها سعی میکند به هدف برسد یا برای تعمیر یک برنامه یا ابزار حیاتی تلاش میکند، وضعیت شما طبیعیتر از زمانی است که تمامکارها با سطح مشخص و تعریفشدهای از موفقیت همراه است.

استرس در کار بیشتر می شود
افزایش موفقیت افزایش انتظارات را به دنبال دارد؛ و وقتی انتظارات افزایش پیدا کنند فشار هم افزایش پیدا میکند. به این فکر میکنید که اگر اشتباه کنم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اگر خرابکاری کنم چطور؟ یا اگر شرکت را طوری رهبری کنم که منطبق با انتظارات همه نباشد چه اتفاقی خواهد افتاد؟
علاوه بر این نوع فشار طبیعی، موفقیت یک حقیقت ناخوشایند دیگر را در مورد راهاندازی یک شرکت افشا میکند. یک مجموعهی گسترده از تصمیمهای مهم وجود دارد و شما بهعنوان مدیرعامل باید تصمیمهایی را اتخاذ کنید که در تعیین سرنوشت شرکت نقش دارند؛ و باید بهتنهایی در این مورد تصمیمگیری کنید.
در ابتدای کار یعنی زمانی که شما و اعضای تیم اولیه هرروز برای بقا و پیشرفت خود مبارزه میکنید، خود را در یک مسیر مشخص و تنظیمشده قرار میدهید. در این مرحله نیاز به تصمیمگیری بحرانی کمتر است. اهداف شما ساده هستند برای مثال هرروز با این قبیل تصمیمها و دستورات سروکار دارید: این پژوهش را کامل کن، این مدل را بساز، یا نظر این سرمایهگذار را جلب کن.
محیط کار پر استرس و ادامه مسیر رشد
ولی با ادامهی مسیر و رشد و توسعهی شرکت، با مسیرهای مختلفی روبهرو میشوید. مسیر صحیح همیشه واضح نیست؛ و البته باید در نظر بگیرید که شما نقطهی تمرکز خطاها و تصمیمهای بد شرکت خود هستید. در این شرایط احساس ترس میکنید. بهعنوان یک مدیرعامل در رابطه با خروجی تصمیمها مورد قضاوت قرار میگیرید (نه منطقی که هنگام تصمیمگیری بر اساس اطلاعات موجود داشتید).
برای مثال، تصور کنید شرکت دارویی شما قصد همکاری با یک شرکت داروسازی را دارد تا محصولی را وارد بازار کند. از یکسو، شراکت بالقوه میتواند سودمند باشد زیرا از دیدگاه بازار و صنعت به محصول شما اعتبار میبخشد و بدون اینکه تمام کارها بر عهدهی خودتان باشد زمینهی رشد را فراهم میکند. اما درعینحال با ورود به شراکت درصدی از دارایی را هم از دست میدهید، به این معنی که اگر محصول شما موفق شود، بخش زیادی از پول به شریک شما میرسد.
آیا با هدف رسیدن به پول زیاد بهتنهایی، شانس خود را امتحان میکنید؟ یا اینکه در مسیر امن قدم میگذارید و شراکت را انتخاب میکنید؟ آیا واقعا چنین انتخابهایی دارید یا خود را فریب میدهید؟ چه انتخابی دارید؟ و چگونه میتوانید از درستی آن اطمینان حاصل کنید؟ در این شرایط شک و عدم قطعیت به ذهن شما نفوذ میکند.
انتخاب درست پیدا نمی شود !
هیچ وقت نمیتوانید از درستی تصمیم خود اطمینان حاصل کنید مگر اینکه خروجی خود را بشناسید. مثال فوق بر اساس تجربهی یکی از کارمندان در یک شرکت قدیمی ذکر شد. در این نمونه مدیرعامل شرکت تصمیم میگیرد شانس خود را امتحان کند تا اگر محصول او به محبوبیت رسید و مؤثر واقع شد او به قهرمان تبدیل شود؛ اما این محصول شکست خورد. حالا از مدیرعامل شرکت بهعنوان عامل فاجعه یاد میشود.
افزایش انتظارات اطرافیان ، تنش زاست
درنهایت باید با اطلاعات موجود بتوانید بهترین تصمیم را اتخاذ کنید. این تصمیم به دلیل میزان اطلاعات موجود و قضاوت بر اساس نتیجه، استرس زیادی را به دنبال خواهد داشت. به همین دلیل است که مدیرعامل همیشه در موقعیت استرسزایی قرار دارد و البته باید بهتنهایی با اکثر مشکلات مبارزه کند.
فقط کنترل کنید !
در پایان هیچ انتخابی ندارید جز اینکه پیامدهای فزاینده و انزوایی را که با این موج همراه است بپذیرید. ولی این پیامدها مشکلساز نیستند اگرچه استرس هرگز هم از بین نمیرود. هرچقدر تصمیمهای بیشتری بگیرید، تجربه و تخصص بیشتری به دست آورید، توانمندی شما هم افزایش خواهد یافت.
نظرشما درباره راه اندازی استارتاپ چیست؟ آیا راه اندازی یک استارتاپ تنش زاست ؟ منتظر نظرات شما هستم.
52 پاسخ
ممنون بسیار مفید بود
سپاس از همراهی
خوب بود توصیه میکنم حتما قبل ساخت استارتاپ اگر کسی رو ندارید که بیزینس دولوپمنت بلد باشه حتما حداقل یک کتاب در مورد متد لین بخونید که بسیار مهمه
بله دفیقا به نکته خوبی اشاره کر دین
عالی 🙂
خواهش میکنم
بسیار عالی
اموزنده بود
ممنونم
یاد امتحان افتادم 😐
مطلب داشت داد میزد که حفظم کن، فردا امتحان میاد از اینا!
🙁 اره دقیقا
Mamnun,mesle hamishe matalebetun aliii bud…
your wellcome
عالی بود و ضروری
خواهش میکنم
خوشحال مفید بوده براتون
عالی مثل همیشه
سپاس
میشه راهنماییم کنید، من علاقه مند به it هستم و تجربی کار گرافیکی میکنم
ولی چیزی از برنامه نویسی اندروید نمیدونم
پیشنهاد ساخت اَپ را به کجا میتونم بدم؟!
سلام دوست عزیز . داخل کامنت ها بگردید ، مراحل استارتاپ زدن را توضیح داده ام.
و پیشنهاد میکنم به شما قبل از راه اندازی اپلیکیشن درباره موضوع اپلیکیشن، رقبا و نحوه پیاده سازی آن حتما تحقیق کنید تا منابع شما مثل زمان و هزینه هدر نره
سلام باتشکر از سایت خوبتون … راستش منم مثل خیلی از خوانندگانتون از مطالبتون لذت بردم اما دقیقا متوجه نشدم از کجا باید شروع کنم ؟
سلام دوست عزیز . داخل کامنت ها بگردید، مراحل استارتاپ زدن را توضیح داده ام
موفق باشین
سلام جناب ترابی
مطالبتون بسیار جالب و آموزنده بود .
سلام ممنونم
من دوست دارم که توی کارهای یک مجموعه استارت آپی باشم و از نزدیک یاد بگیرم که چطور باید شروع کرد
در واقع میخوام یک استارت آپی بشم ولی نمی دونم از کجا باید شروع کنم
میشه راهنمایی بفرمایید
سلام دوست عزیز. داخل متن به طور کامل مراحل استارتاپ زدن رو توضیح دادم
سلام
خداقوت
از زحماتتون قدردانی می کنم
همیشه برای طی یک مسیر بایستی به خطرهای راه نیز اندیشید
اینکه استارتاپ ها خیلی فراگیرتر خواهند شد و احتمال بالای موفقیتشان در مواردی که بتوانند از مراحلی ابتدایی به خوبی بگذرند قابل انکار نیست
اما سئوال بنده؟!
ایده یکی از منابعی است مثل سرمایه اولیه که برای شکلگیری یک کسب و کار لازمه پس بایستی برای محافظت از اون فکر بشه ! چرا وقتی بحث پول پیش میاد طرفی که می خواد اونو بکار بگیره باید انواع ضمانت هارو ارائه کنه ولی بحث ایده که پیش میاد از ضمانت حفظ اون بحثی پیش نمیاد مخصوصا در جامعه ما که متاسفانه باید اقرار کرد مبانی اخلاقی خیلی تنزل کرده و به علاوه خیلی از زیرکی ها و زرنگی ها جا افتاده و به بعد تجاوز به حقوق دیگران در آن اصلا توجهی نمیشه یا توجیه میشه ، خلاصه اینکه چه تضمینی وجود داره فکر طرف دزدیده نشه ؟
سئوال دیگه؟
ارائه دهنده ایده باید اشراف خودش به روند اجرای ایده را حفظ کنه که ایده در اثنای اجرایی شدن روح و محتوای خودش رو حفظ کنه ولی وقتی در یک تیم و گروه قرار میگیره از تسلط اون به فرایند ظهور کسب و کار کاسته میشه برای اون چه فکری میشه کرد؟
با پوزش
سلام .
درمورد سوال دزدیده شدن ایده ها ، خیلی بحث شده اما به طور خلاصه میشه گفت که این مورد به هیچ عنوان سندیت نداره و کسی نمیتونه ایده شما را بدزده! چرا؟
چون اشرافیت کامل به اون ایده رو فقط شما دارید نه دیگران !
برای اشرافیت کامل به موضوع استارتاپ و ایده ای که دارین بهترین راه جستجو و پیدا کردن راه حل های از پیش تعریف شده است
سلام.به نظر شما برای تشکیل تیم استارتاپی با ویژگی که باید داشته باشند باید چگونه عمل کرد و تیم خود را با چه توجیهی یافت.در صورتی که ابتدای کار درامدی نیست
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
سلام . داخل کامنت ها توضیح داده شده
سایت خوبی دارین موفق باشید
سپاس از شما
ایران طی چند سال آینده در این زمینه پیشرو خواهد بود
ممنون از مطلبتون
بله حتما همین طوره
سلام وخسته نباشید.
من تفاوت استارت آپ رو در کار آفرینی اینطور میتونم برای خودم معنی کنم که ریسک پذیری لازمه کار میباشد وخلق یک کسب و کار جدید با ایده هایی که میشه از سایر مشاغل گرفت و با نیاز روز جامعه و دنیای روبروی ما متولد خواهد شد و در صورتی کسب وکار موفق هست که نیاز مصرف کننده ویا اصلاح الگوی مصرف وتسهیل در آن در نظر گرفته شود.
نظرتون با احترام منتشر شد
بسیار مقاله ارزنده ای بود، با سپاس
سپاس
مطالبتون همه عالی هستند
ما واقعا مدیون این سایت هستیم
لطف دارید
مطلب خیلی خوب و کاربردی است
ولی بنظرم هنوز شرایط در کشور ما طوری نیست که بشود سایت هایی همانند facebook و آمازون و … ساخت و اگر هم بشود با سرعتی که اونها رشد کردند، رشد نخواهد کرد
در غیر اینصورت بجای تلگرام مردم یک نرم افزار ایرانی را استفاده می کردند
البته بنده هم امیدوارم شرایطی فراهم شود که مد نظر است
انشاالله بستر فراهم میشه
مرسی، مرسی، مرسی
واقعااااااا عالی توضیح داده شده و بسیار مفید بووووود
سپاس از شما
سلام
استارتاپ های خوبی دیدم
ما هم سعی داریم یک استارتاپ تازه راه بندازیم
نظرتون برامون با ارزش هستش
سپاس از شما
عرض سلام دارم
برای من که می خواستم اطلاعات کلی بگیرم از موضوع استارتاپ باید بگم متن روان و صریحی بود
به نظر شما چه پیش شرط هایی واسه ورود به این عرصه باید داشته باشیم؟
داخل کامنت ها توضیح دادم
استارت اپ ها به ادم جرات شروع کردن می دهندچون از کمال گرایی و هدف گزاری غیر قابل انعطاف خبری نیست. یه جوری شد شد نشد نشد است که اغلب هم می شه چون از اضطراب موسسین کم می کنه.
درسته عزیز
سلام
ممنون از مطالب مفیدتر.
با اینکه شش هفت ساله کارمندم ولی
همیشه در فکر راه انداختن کسب و کار شخصی هستم.
دوست دارم درباره استارت بیشتر بدونم
چطور به واقع بدونم چه جور شروع کنم؟
اگر ایده خیلی تازه و جدیدی ندارید و صرفا می خواهید کاری را انجام دهید که مشابه آن وجود دارد، رمز موفقیت شما این است که خوب کپی کنید و بدانید استارت آپی موفق است که بهتر و تمیز تر کپی شده باشد.
به عنوان مثال دیجی کالا که در حال حاضر یکی از موفق ترین استارت آپ ها در زمینه فروشگاه های اینترنتی است، ایده جدیدی نداشت ولی توانست به بهترین شکل و با توجه به شرایط و نیازهای مشتریان اهداف خود را پیاده سازی کند و بطور قطع امروز، به بزرگترین مرجع قیمت گذاری کالاهای دیجیتال و بهترین فروشگاه اینترنتی تبدیل شده است.
از زمانی که ایده شروع یک استارت آپ به ذهن می رسد تا مرحله سوددهی باید مراحلی را طی کرد که مثل یک بازی می ماند. این بازی اینگونه است : مرحله بعد زمانی شروع می شود که مرحله قبل به پایان رسیده باشد .
۱: سفر به جلو (Journey Ahead) :
در این مرحله تنها یکسری افکار در ذهن عبور خواهد کرد و هیچ کاغذ و قلمی در دست نیست . از کاری که می خواهید انجام دهید رویایی بسازید و آن را پرورش دهید. بی شک یکی از جذابترین مراحل همین است.
۲: ایده و تیم (Idea & Team) :
این مرحله را اصطلاحا مرحله ایده یا کشت گوییم. نیازسنجی، شناخت رقبا و تحلیل بازار از مهمترین کارهایی است که باید مدنظر قرار بگیرد. چندین مورد از استارت آپ های مشابه ایده خود را ببینید، تحلیل و بررسی کرده و بدنبال کاری که زیاد انجام شده است نروید. نگاه به موفق ترین ها در این حوزه و استفاده از فرصت هایی که بوجود می آید، کمک بزرگی در رشد ایده شما خواهد کرد.
بعنوان مثال فیلتر بودن یوتیوب فرصتی را برای پیدایش آپارات بوجود آورد و یا جهش بزرگ ای نتورک (Anetwork) که با فیلترینگ تصادفی گوگل ادسنس (Google Adsense) رخ داد، از جمله مثال هایی بود که اهمیت استفاده از فرصت ها را بیان می کرد.
توجه داشته باشید اینگونه کارها به تنهایی انجام پذیر نیست، پس به فکر یک تیم کوچک باشید.
۳: نمونه اولیه : (Build a Prototype)
یک نام برای طرح خود انتخاب کرده و آن را نهایی کنید . نامی که تلفظش راحت و مردم آن را بخاطر بسپارند .
نوشتن طرح کسب و کار(Business Plan) که شامل تمام موارد مالی، سود و زیان ها، مجوزها ، برنامه نویسی اپلیکیشن اندروید و جزئیات دیگرباشد، اجباری است چراکه راه اندازی یک استارت آپ نیاز به سرمایه دارد و اگر بدنبال یک سرمایه گذار خارجی باشید بدون داشتن بیزینس پلن موفق نخواهید شد.
تولید یک (MVP (Minimum Viable Product که به عنوان حداقل محصول پذیرفتنی شناخته میشود در این مرحله جهت آزمایش تهیه میشود. نکته مهم اینجاست که نه روی MVP1 (اولین محصول) زیاد بمانید و نه در طول مدت زمان کوتاهی به MVP20 برسید.
۴: بازتولید و راه اندازی (Reinvent & Launch)
زمان آن رسیده که ایده به مرحله تولید و راه اندازی برسد. با افرادی که می توانند به شما کمک کنند مشورت کنید. برای هر بخش یک متخصص انتخاب کنید. به یاد داشته باشید همکاری تیمی رمز موفقیت شماست. استارتاپ خود را پس از تولید از جنبه های مختلف بررسی کنید و خود را همیشه به جای کسانی قرار دهید که می خواهند از استارتاپ شما استفاده کنند
۵: رشد و اندازه گیری (Growth & Scaling)
برای رشد برند خود از قدرت شبکه های اجتماعی غافل نشوید و تا جای ممکن سعی در مطرح کردن خود در این حوزه باشید. یک کارآفرین موفق خستگی ناپذیر است و در کارش استمرار دارد.
هنر کسب و کار این است که بتوانید ارزیابی عملکرد و پیمایش پیشرفت را بررسی و سنجش کنید. استفاده از نمودارهای پینگ و داشبوردهای مدیریتی کمک شایانی به شما خواهد کرد.
۶: بودجه و قانون (Funding & Legal)
همانطور که شناخت حقوق و قوانین و مجوز های لازم برای فعالیت کسب و کار های اینترنتی در همه کسب و کارها نیاز است، راه اندازی استارتاپ نیز در این زمینه مستثنی نیست و دانستن آن مهم است. در مراحل بعدی نیاز به گسترش تیم حس خواهد شد لذا داشتن تیم کارامد و بودجه تبلیغات به پول وسرمایه نیاز دارد. این مرحله را کشت ایده یا سید فاندینگ (Seed Funding) گویند.
این سرمایه را یا خودتان باید فراهم کنید یا به سراغ مراکز رشد انکوباتور(ّIncubator) و شتاب دهنده ها بروید که به آن ها سرمایه گذاران ریسک پذیر (VC:Venture Capital) گویند.
“انکوباتور (Incubator) یک ابزار آزمایشگاهی است که در آزمایشگاههای بیولوژی برای رشد دادن نمونه های زنده مانند سلول ها یا میکروب ها بکار می رود“
LLC (شرکت های با مسئولیت محدود) یکی از محبوبترین گزینه ها برای استارتاپ ها است.
۷: استخدام و تیم (Hiring & Team)
شما در مرحله ای قرار دارید که باید تیم خود را کامل کنید و مسئولیت ها را تقسیم بندی کنید پس یک نقشه کلی از وظایف تهیه کنید و بنا به نیازها شروع به استخدام مناسبترین ها کنید. توجه کنید دیگر نیاز به شریک و سهام دار ندارید و صرفا روی استخدام تمرکز داشته باشید.
۸: ساخت شرکت (Build & Enterprise)
استارتاپ شما زمانی رسمیت پیدا می کند که در چاچوب یک مکان فیزیکی نیز قرار بگیرد و مجوزهای لازم را کسب کند. با مسائل اداری بیشترآشنا شوید و به کسب و کار خود رنگ و بوی تازه ای بدهید. یادگیری مسائل اقتصادی و امور حسابداری را در برنامه کاری روزانه تان قرار دهید .
۹: بازاریابی و فروش (Marketing & Sales)
هر کسب و کاری در نهایت به فروش و درامدزایی می اندیشد و هدفش کسب سود است. در اینجا بحث تبلیغات و بازاریابی مطرح می شود. اهمیت تبلیغات و اثربخشی آن به اندازه ای بالاست که عده ای معتقدند ۹۸٪ از درآمد باز هم باید صرف تبلیغات شود. پس اول فکرکنید، بعد تبلیغ. دقت کنید امروزه یکی از پرطرفدارترین رشته های دانشگاهی بازاریابی و بازرگانی است پس یا با علم وارد شوید یا از افرادی در تیم خود استفاده کنید که در این خصوص خبره باشند.
۱۰: موفقیت و مشاوره (Success & Advise)
تبریک . رسالت شما به پایان رسید. ولی این پایان راه نیست. جذب مشتری یک پروسه سخت است و نگه داشتن و افزایش آن سخت تر و با مطالعه، مشاوره و بروز بودن به کسب و کار خود رونق دهید.
با سلام. ممنون از مطلب پر محتواتون. من فکر می کنم که استارتاپ نیاز به ریسک داره و باید دلو به دریا بزنی که آیا بشه و آیا نشه و حتی ممکنه کسی ایده شمارو ببینه و با پول بیشتری اجرا کنه و برنده اون باشه. پس به نظرم استارتاپ به درد آدمای پولدار می خوره.
سلام . ممنون از نظر خوبتون